صبح اول مهر است و پنجشنبه ، صدای قژ قژ قهوه ساز با نوای کریس ایساک ترکیب شده است. بوی سیگار و قهوه به همراه موسیقی در حال پخش فضایی بورژوازی را برایم القا میکند!
what a wicked thing to do to let me dream of you~
صدای موزیک را زیاد میکنم ، پک عمیقی به سیگارم میزنم ، چشمانم را میبندم و شروع پاییز را میرقصم.
What a wicked thing to do, to make me dream of you~
نیم سال اول 1400 تمام شد و این بار در کنار اضطراب آشنای تمام روزهای مرزی ، هیجان جدیدی نیز در رگهایم میدوند.
I never dreamed that I'd love somebody like you~
بوی پاییز را با تمام وجود استشمام میکنم و خیال میکنم در جنگل باران زده پر از برگ زرد و نارنجی راه میروم ، پاییز را دوست دارم ، بیشتر از زمستان ، زمستان اضطراب دارد ، از عید خوشم نمیآید ، اما پاییز خوب است گویی همین سه ماه فرصت دارم تا امسال را زندگی کنم .
what a wicked thing to say, you never felt this way~
تا به حال چیزی در مورد اضطراب رسیدن به آنچه میخواهی شنیده ای؟ اضطراب شدن آنچه همیشه میخواستی بشوی؟
The world was on fire and no one could save me but you~
اکثر اوقات اتفاقات خوب برایم قبل از وقوع جذاب ترند، مثل بوی کباب میمانند، دلم میخواهد بمانم تا همیشه در همین حال ، همینطور که چشمانم را بسته ام و میچرخم و درخیالم روزهای پیش رویم را تصویر میکنم و مزه مزه میکنم شیرینی وصال را در خیالم.
I never dreamed that I'd meet somebody like you~
رویاهای بزرگی دارم و مسیر پرپیچ و خمی ، حداقل اما میدانم چه میخواهم و چه بی اندازه مسرورم از این آگاهی.
It's strange what desire will make foolish people do~