تا حالاپیش امده که دیدیم یک خانوم وسط خیابون از ماشین پیاده می شه و شروع به داد و فریاد می کنه و جالبه که با خودمون هم گفتیم عجب ادم سلیطه ای (اصلا درست نوشتم ! ) و با خودمون گفتیم یک زن نباید همچین کاری بکنه زشته تو خیابون و با خودمون فکر کردیم که چه فرد بی ادب و غیره محترمیه ولی به نظرم این دیدگاه و تفکر کاملا مزخرفه !
دلیلم برای این موضوع چیه؟
مشخصه ، ما واقعا از دلیل این همه خشم طرف مقابل خبر نداریم و درسته گاهی ممکنه بعضی افراد واقعا مسخره بازی در بیارن و برای ابرو ریزی داد و فریاد کنند ولی دقت کردیم بعضی وقتا ها همه ما ها یک جایی دقیقا شبیه یک شیر وحشی می شیم و حالا شانس بیاریم این اتفاق تو خیابون این اتفاق نیوفته
تا حالا فکر کردین واقعا چی علت این انفجار احساسات چیه؟ و یا فکر کردین چرا یهو من ایقدر عصبانیم و کنترلی رو خودم ندارم؟
به نظرم من و اون چیزی که در خودم دیدم، خشم واقعی دقیقا اونجایی خودش رو نشون می ده که با شروع می کنیم به مسخره کردن تیکه انداختن به هستی و اعتقادات و افکار کسی که زندگیش رو صرف کرده تا به اونا برسه و یا در تلاشه بهشون برسه
در نظر بگیرید مثلا شما یک دانش اموز درس خونی رو به خاطره یک نمره بد مورد سرزنش و تمسخر قرار بدین!
فکر کنید یک نفر در کاری داره فعالیت می کنه و به شدت داره زحمت می کشه و کار اون شخص رو به تمسخر بگیرین!
فکر کنید که به یک خانوم چادری که گرم وحشتناک تابستون رو تحمل می کنه بگین هرزه (!)
فکر کنید هدف فردی رو به باد مسخره بگیرید که داره عمرش رو که بهترین دارایی اونه صرفش می کنه و یا حتی صرفش کرده(!)
فکر کنید مادر و پدر کسی رو مسخره کنیم و اهانت بهشون بکنیم که تمام زندگیش اونا هستن
بعد چه توقعی دارید ! توقع دارید فوران نکنه! توقع دارید خشمگین نشه ! توقع دارید فریاد نزنه!
من تا الان خیلی های رو نه در خیابون بلکه خیلی جا ها قضاوت کردم که طرف دیونه است ایقدر عصبانی شده برای هیچی ولی حالا که به خودم نگاه می کنم و به خشمی که گاهی اوقات به سراغم می یاد ،به این نتیجه رسیدم که شاید چیزی برای ما بی اهمیت باشه ولی برای طرف مقابل حکم اکسیژن و زندگی رو داشته باشه
و به نظرم باید بدونیم که خشم تنها یک بعد این داستان تلخه و عذاب و ناراحتی بعد از اون خیلی بدتره که جمع کردنش ساده نیست!
پس باید یاد بگیریم که :
اولا هیچ وقت از خطوط قرمز افراد نگذریم و اعتقادات و باور های یک فرد رو به سخره نگیریم
دوما قضاوت نکنیم خشم دیگران رو و حتی حمایتشون بکنیم و و بدانیم پشت این داستان خشم فردی قرار دارد که اروم در کناری قرار گرفته که می دانسته دست رو چی بگذارد
از این ادما باید ترسید ! زیاد!