اولین کتابم را زمانی نوشتم که هنوز مطمئن نبودم نویسندهام! فقط میدانستم که نوشتن برایم یک نیاز است، چیزی شبیه نفس کشیدن. ایدههای پراکنده زیادی داشتم، اما جرئت جمع کردنشان در قالب یک کتاب را نداشتم.
یک روز، تصمیم گرفتم دیگر منتظر "زمان مناسب" نمانم. نوشتم، حذف کردم، دوباره نوشتم و بارها شک کردم. اما بالاخره تمام شد. وقتی نسخه چاپشده را در دست گرفتم، فهمیدم که نویسنده بودن از نوشتن یک شاهکار شروع نمیشود، بلکه از تمام کردن اولین کتاب آغاز میشود.
اگر رؤیای نوشتن داری، شروع کن. حتی اگر صدایت بلرزد، حتی اگر قلمت مطمئن نباشد. راه نویسندگی در دلِ نوشتن ساخته میشود!
فاطمه داداشی، دنیای نویسندگی
می توانید برای سفارش و دریافت نسخه فیزیکی کتاب پیغام بگذارید.
