ویرگول
ورودثبت نام
الهه روح‌اللهی
الهه روح‌اللهیکلمه‎‌‌های گاه‌ وبی‌گاهِ یک کتاب‌بازِ دست به قلم | در مسیر شدن...
الهه روح‌اللهی
الهه روح‌اللهی
خواندن ۳ دقیقه·۱ روز پیش

بن‌بست اصالت

"گاهی خود اصلی را به قیمت ساختن خود مطابق عرف قربانی می‌کنیم."

رولو می

داشتیم درباره یک نویسنده حرف می‌زدیم. یکی از بچه‌ها در وصفش گفت: «اصیل و ...»

اصالت یا authenticity، مفهمومی است که سال‌ها قبل نظر من را به خودش جلب کرد. برایم مهم شد و سعی کردم درباره‌اش بیشتر بخوانم و بدانم.

اصالت همان واقعی و غیرجعلی بودن است. شاید شما هم در پست‌ها و محتواهای انگیزشی، مکرراً، با این مفهوم روبه‌رو شده باشید، اما در روان‌شناسی اصالت یک موضوع جدی و پژوهشی است.

آیا آن‌چه انجام می‌دهیم، با آن‌چه هستیم تطابق دارد؟ این سؤال، نقطه ورود به بحث اصالت است.

اصالت چیست؟

در روان‌شناسی اصالت معمولاً به معنی «هماهنگی میان افکار، احساسات و رفتار» تعریف می‌شود. وقتی کسی اصیل است، کاری را انجام می‌دهد که از درونش می‌آید، نه صرفاً برای جلب رضایت دیگران یا انطباق با نقشی تحمیل‌شده و یا به‌دست آوردن نفع یا موقعیتی خاص.

پژوهش‌ها نشان می‌دهند اصالت یک پدیده چند بعدی است:

زندگی اصیل و عمل براساس خود درونی، پذیرش یا مقاومت در برابر تأثیرات بیرونی، و میزان بیگانگی از خود یا فاصله‌گیری از تجربه درونی.

ریشه‌های فکری؛ از فلسفه تا روان‌شناسی

بحث اصالت سابقه‌ای فلسفی دارد. اگزیستانسیالیست‌ها مثل کی‌یِرکِگور، نیچه و سارتر روی مسئله «خود اصیل» و خطر زندگی بر طبق هنجارهای تحمیل شده تأکید کردند.

در روان‌شناسی قرن بیستم، کارل راجرز بر هم‌خوانی یا congruence تأکید کرد و بر این باور بود که رشد روانی در محیطی رخ می‌دهد که فرد خود را صریح و بی‌نقاب تجربه کند. رولو می نیز به شجاعت مواجهه با خود و خطر «ساختن خود براساس انتظارها» اشاره کرده است. این دیدگاه‌ها راه را برای پژوهش علمی و ابزار سنجش باز کردند.

چرا اصالت مهم است؟

پژوهش‌ها بارها نشان داده‌اند هر چه زندگی بیرونی افراد، به‌خود درونی‌شان نزدیک‌تر باشد، یعنی هر چه اصیل‌‌تر باشند، رضایت بیشتری از زندگی دارند. این افراد خودپذیری و سلامت روان‌شان بالاتر است و اضطراب و افسردگی کمتری گزارش می‌کنند.

در محیط کار و روابط بین‌فردی نیز اصالت با کیفیت بهتر تعامل و عملکرد رضایت‌بخش‌تر همراه است. در نقطه مقابل، فقدان اصالت غالباً به زندگی در نقش‌های تحمیلی، بیگانگی و فرسودگی روانی می‌انجامد.

موانع رسیدن به زندگی اصیل

یکی از بزرگ‌ترین موانع، فشارهای فرهنگی و اجتماعی است که نقش‌ها را به ما تحمیل می‌کنند.

مانع دیگر ترس از طرد یا قضاوت دیگران است.

و همین‌طور نبودن فضای حمایتی یا محرومیت از تعاملات صادقانه.

احتمالاً یکی از مهم‌ترین موانعی که اغلب ما از زمان کودکی، در مدرسه و حتی خانه، با آن مواجهه شده‌ایم، محرومیت بوده است.

فضا و محیط اطراف ما، به یکدست بودن و سربه‌زیر بودن، ساکت بودن و سازگار شدن پاداش می‌دهد و در مقابل، در برابر هر پرسش یا مخالفت، سطوح مختلفی از محرومیت را به ما تحمیل می‌کند.

و اینجاست که اصیل بودن شبیه بن‌بستی است که آخر دنیاست و راه به جایی ندارد.

و حالا هر چقدر هم فهرستی بچینیم از راهکارهای عملی برای قرار گرفتن در مسیر اصالت، واقعیت بیرونی، خیلی پر قدرت کار خودش را می‌کند...

چند بار بابت فلان تصمیم و رفتار از خودمان شرمنده شده‌ایم، یا احساس کرده‌ایم آنکه از آینه به ما نگاه می‌کند را نمی‌شناسیم؟

ما می‌دانیم مشکل کجاست و خوب می‌دانیم کار درست کدام است، اما تا کجا می‌توانیم هزینه اصیل بودن را بپردازیم؟

درست است که شناخت این موانع اولین گام تغییر است، اما آنچه مهم‌تر است، محیط اطراف، جامعه و هنجارهای آن است.

وقتی بیشتر به دست آوردن ارزش باشد، دیگر چگونه به دست آوردن چندان مهم نخواهد بود.

کسی محاسبه نمی‌کند در ازای چه هزینه‌ای، فرصتی را از آن خود کرده؛ صرف از آن خود کردن، ارزش است.

حال پرسش‌های مهمی مطرح می‌شود:

در چنین جامعه‌ای چقدر می‌توانیم اصیل زندگی کنیم و خودمان باشیم؟ هزینه‌ها و محرومیت‌ها را تا کجا می‌تونیم تاب بیاوریم؟

و مسیرهای تغییر دیدگاه و هنجارهای نادرست جامعه چیستند؟

اصالتخودشناسیتوسعه فردیرشد شخصیرضایت
۷
۰
الهه روح‌اللهی
الهه روح‌اللهی
کلمه‎‌‌های گاه‌ وبی‌گاهِ یک کتاب‌بازِ دست به قلم | در مسیر شدن...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید