عرفان نجاتی
عرفان نجاتی
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

۷ نشانه‌ی هوش احساسی پایین

Photo by Sergio de Paula on Unsplash
Photo by Sergio de Paula on Unsplash


بسیاری از انسان‌ها بزرگ می‌شوند بدون آنکه چیز زیادی در رابطه با احساسات خود بیاموزند. اغلب افراد نمی‌توانند به سوالاتی نظیر «احساسات چیست؟ چگونه کار می کند؟ و یا چگونه می توان آن را مدیریت کرد؟» پاسخ درستی بدهند. آدم‌های زیادی اطراف ما زندگی می‌کنند که سطح تحصیلات بالا و حتی روابط اجتماعی مطلوبی دارند، اما از نظر «هوش احساسی» (هوش هیجانی) بسیار ضعیف هستند.

شناخت نشانه‌های هوش احساسی پایین بسیار پر اهمیت است. چرا که داشتن ارتباط سالم با این گونه افراد، اغلب پرچالش خواهد بود.

اگر می‌خواهید با کسی رابطه‌ای را آغاز کنید یا برای آغاز یک کسب‌وکار با کسی شریک شوید یا حتی با مسائل ساده‌تر مانند انتخاب همکار یا هم‌‌گروه برای انجام یک پروژه رو‌به‌رو هستید، آگاهی در مورد هوش احساسی پایین و توانایی شناسایی نشانه‌های آن در افراد، می‌تواند بسیار به شما کمک کند.

۱- آن‌ها از حرف زدن در مورد احساس خود طفره می‌روند.

اگر واقعا می‌خواهید سطح هوش احساسی کسی را بسنجید، باید به اینکه او چگونه در مورد احساسات خود صحبت می‌کند، توجه کنید. افرادی که هوش احساسی پایینی دارند، اغلب از حرف زدن در مورد احساس خود طفره می‌روند و معمولا در توصیف احساسات خود توانمند نیستند.

آن‌ها در توضیح احساسات خود از ادبیات بسیار کلی یا نامشخص مانند: «اصلا حالم خوش نیست!» یا «اعصابم به هم ریخته است!» استفاده می‌کنند یا با ادبیات بسیار پیچیده از احساس خود سخن می‌گویند.

انسان‌هایی که هوش احساسی بالایی دارند هیچ ابایی از توصیف احساسات خود با ادبیات ساده و روشن ندارند.

آن‌ها با کلماتی دقیق مانند «من الان ناامید هستم و کمی هم می‌ترسم.» به توضیح آنچه احساس می‌کنند، می‌پردازند.

۲- آن‌ها خود را به خاطر احساس ناخوشایندی که دارند، سرزنش می‌کنند.

از آنجایی که احساساتی مانند ناراحتی یا ترس، ناخوشایند هستند، بسیاری از انسان‌ها داشتن چنین احساساتی را بد می‌دانند. این مورد در افرادی که در کودکی به خاطر بیان احساسات خود مورد تمسخر یا تنبیه قرار گرفته‌‌اند بیشتر مشاهده می‌شود. به طور کلی از نشانه‌های واضح هوش احساسی پایین این است که افراد خود را به خاطر داشتن حس ناخوشایند، سرزنش کنند. همچنین به این فکر کنند که نباید ترس یا غم در آن‌ها وجود داشته باشد یا داشتن حس عصبانیت را به ضعیف بودن خود نسبت دهند.

سرزنش کردن خودتان به خاطر احساس ناخوشایندی که دارید، تنها منجر به ناخوشایندتر شدن احساسات شما در بلندمدت خواهد شد.

در مقابل، افراد با هوش احساسی بالا، فهمیده‌اند که یک حس ناخوشایند لزوما چیز بدی نیست، پس به آرامی و با حوصله سعی در بهبود شرایط پیش آمده می‌کنند.

۳- آن‌ها تلاش بسیاری برای کنترل یا سرکوب احساس خود دارند.

افراد با هوش احساسی پایین به احساسات ناخوشایند خود، تنها به چشم مشکلی که باید حل شود می‌نگرند. به بیان دیگر زمانی که، احساسی دردناک و سخت به سراغ آن‌ها می‌آید، به چیزی جز رهایی از آن نمی‌اندیشند. هر بار که با احساس خود به صورت یک مشکل برخورد می‌کنید، به مغز خود نیز می‌آموزید که آن را به عنوان یک مشکل قلمداد کند. تکرار این برخورد در بلندمدت، شما را در برابر احساسات خود بسیار شکننده کرده و احتمالا شروعی بر رفتارهای وسواس‌گونه شما در مقابل این احساسات خواهد بود.

زمانی که شما با احساسات خود همانند یک مشکل برخورد می‌کنید به مغز خود نیز می‌آموزید که چنین رفتار کند.

افرادی که دارای هوش احساسی بالا هستند، به احساسات خود نه به عنوان مشکل و تهدید بلکه به شکل حامل‌های پیام نگاه می‌کنند. آن‌ها می‌دانند که گاهی احساسات پیام‌های ناخوشایندی را با خود می‌آورند، اما این باعث نمی‌شود که احساس خود را سرکوب کنند. این افراد به احساس خود احترام می‌گذارند، به آن اعتماد می‌کنند و اجازه می‌دهند تا احساسشان در مسیر خود جاری باشند.

۴- آن‌ها فقط متوجه قویترین احساس خود در هر لحظه می‌شوند.

بسیار معمول است شما در یک لحظه چندین احساس مختلف را تجربه کنید، اما افرادی که هوش احساسی پایینی دارند، تنها متوجه قویترین احساسِ لحظه‌ای خود می‌شوند.

به عنوان مثال آن‌ها در هنگام رانندگی و درست در زمانی که به طور ناگهانی راهشان توسط یک خودرو دیگر سد می‌شود، تنها متوجه حسِ عصبانیت خود می‌شوند در حالی که متوجه نیستند در همین زمان از توقف ناگهانی خودرو و سایر خطرات احتمالی، بسیار ترسیده‌اند.

افرادی که هوش احساسی بالا دارند در همه حال می‌توانند متوجه تمام احساسات خود شوند، حتی حسِ کوچکی که پشت احساسات قوی‌تر پنهان شده است.

۵- آن‌ها کورکورانه از احساس خود پیروی می‌کنند.

از دیگر نشانه‌های واضح هوش احساسی پایین، اعتماد به تمام آن چیزی است که احساسات به شما می‌گوید. البته باید بدانیم که در بسیاری مواقع احساسات، اطلاعات مفیدی را به ما ارائه می‌کند. احساس ترس زمانی که زنگ‌های هشدار آتشنشانی در ساختمان به صدا در می‌آیند، از آن جمله است. اما به همان اندازه احساسات می‌تواند ما را به اشتباه بیاندازد. به عنوان مثال احساس عصبانیت زمانی که همسر یا دوستمان اشتباهی را به ما متذکر می‌شود و از ما می‌خواهد که آن را اصلاح کنیم.

افراد با هوش احساسی بالا به تمام احساسات خود توجه می‌کنند ولی به هیچ کدام از آن‌ها بی‌قید و شرط اعتماد نمی‌کنند.

باید بدانیم که احساسات مقدس نیستند، پس پیروی بی‌چون و چرا از آن‌ها، می‌تواند به اندازه‌ی کم توجهی خطرناک باشد.

۶- آن‌ها تلاش می‌کنند تا احساس ناخوشایند شما را تغییر دهند.

یکی دیگر از نمودهای هوش احساسی در افراد، نحوه برخورد آن‌ها با احساسات ناخوشایند در دیگران است. از آنجا که افرادِ دارای هوش احساسی پایین، از احساسات ناخوشایند می‌هراسند، معمولا تلاش زیادی در تغییر حال ناخوشایند دیگران دارند.

به عنوان مثال آن‌ها به محض مشاهده حال ناخوش شما، برای اثبات اینکه نباید ناخوش باشید، دلیل تراشی می‌کنند یا به احساس شما به شکل یک مسئله که باید حل شود، می‌نگرند. این موارد، پیام‌های مهمی در خصوص بالا نبودن هوش هیجانی افراد ارائه می‌کنند.

در مقابل افرادی که احساسات شما را می‌پذیرند، به آن احترام می‌گذارند و بدون قضاوت یا نصیحت‌کردن در کنار شما هستند، معمولا از سطح بالای هوش احساسی برخوردارند.

۷- آن‌ها وانمود می‌کنند که همیشه شاد هستند.

فردی را در نظر بگیرید که هیچ وقت احساس غم، سرخوردگی، ترس یا ناراحتی را نمی‌پذیرد و ادعا می‌کند همیشه شاد است. برای اغلب ما اعتماد به چنین افرادی سخت است.

اصرار بر اینکه همیشه خود را خوشحال نشان دهید معمولا نشان از هوش احساسی پایین دارد. از آنجایی این افراد، احساسات و احوال خود را به خوبی درک نمی‌کنند، همواره در حال انکار احساسات ناخوشایند خود هستند. آن‌ها می‌اندیشند که اگر همواره به خود القا کنند که شاد هستند، این اتفاق خواهد افتاد و احساسات ناخوشایند هیچگاه به سراغشان نخواهد آمد.

به یاد داشته باشید غمگین بودن لزوما در مقابل مثبت اندیشی قرار نمی‌گیرد، این کاملا طبیعی است که همگی ما احساسات مختلف از جمله غم را تجربه کنیم.

افرادی که هوش احساسی بالا دارند، می‌فهمند که احساس خوب یا بد وجود ندارد همانطور که رنگ خوب یا بد وجود ندارد. برای آن‌ها داشتن احساس ناخوشایند کاملا پذیرفته شده است و با تجربه آن کنار می‌آیند.


در آخر بهتر است یادآور شویم...

هوش احساسی پایین کسی را بی‌‌ارزش و بی‌اهمیت نمی‌کند و این موضوع از بسیاری جهات فقط یک کمبود مهارت است.

این نیز واضح است که همه ما در دوره‌هایی از زندگی این شرایط تجربه خواهیم کرد؛ اما بسیار مهم است که توانایی و ضعف‌های خودمان و دیگران را قبل از آغاز هر رابطه جدی متوجه شویم و ضمن یاد گرفتن نشانه‌های هوش احساسی پایین، با آگاهی در خصوص ویژگی‌های هر فرد، از پیش آمدن بسیاری از رویدادهای ناخوشایند جلوگیری کنیم.


متنی را که خواندید، سورنا حسینی و من با ایجاد تغییراتی، از این نوشته ترجمه کرده‌ایم و پیشنهاد می‌کنیم به نوشته اصلی هم نگاهی بیاندازید.

هوش احساسیهوش هیجانیروانشناسیرابطه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید