تبدیلشدن به یک برنامهنویس حرفهای و خبره کار یک شب و دو شب نیست. احتمالا قبلا هم شنیده باشید که برنامهنویسی یک ماراتن طولانیه که قرار نیست توش مدال نفر اول رو بگیریم ?
برای اینکه بتونیم به توانایی خوبی توی برنامهنویسی دست پیدا کنیم، باید مدام تمرین کنیم و زمان زیادی رو صرف یادگیری و تستکردن روشهای مختلف پیادهسازی پروژهها کنیم. به همین خاطر، اکثر افرادی که به تازگی وارد این حوزه میشن، این حس بهشون دست میده که برنامهنویس خوبی نیستن و به درد این کار نمیخورن! ?♂️
حتی برای استخدام بهعنوان برنامهنویس هم ممکنه به مشکل بخورن و اعتمادبهنفسشون رو از دست بدن ☹️
خودِ من هم جزو افرادی هستم که مدام این مدل افکار میاد توی ذهنم و اذیتم میکنه ? لعنتی یهجوریه که انگار یک دوئل بزرگ درونی برگزار شده و توی این دوئل، شما قراره به خودتون اثبات کنید که بهتر از اونی هستین که فکر میکنید.
ذهن ما تمام تلاشش رو میکنه تا ما رو از کارهایی که تلاش زیادی میطلبن دور کنه و انرژی کمتری مصرف کنه. اینکه چه کسی برنده این رقابته، به خودمون بستگی داره. اما اینکه بدونیم منشا اصلی این مدل تفکرات از کجاست و چرا ما اینجوری میشیم، خیلی اهمیت داره به همین خاطر تصمیم گرفتم تا راهکاری که خودم پیدا کردم برای حل این مشکل رو با بقیه هم درمیون بذارم. مطئنم که خیلی کمککننده ست ?
خیلی خوبه که بدونیم دلیل اصلی این مدل افکار، یک مشکل درونی به اسم سندروم ایمپاستر (Imposter Syndrome) عه که خیلی بین برنامهنویسها شایع و زیاده.
خیلی مفید و مختصر سعیکردم این مساله و راهحلهایی که داره رو بررسی کنم و برای همیشه خودم و اطرافیانم رو از شرّ این لعنتی راحت کنم ? خداروشکر موفق هم بودم، دو نفر از دوستانی که توی این حوزه دارم بعد از صحبتهایی که داشتیم تونستن خیلی راحتتر با این مشکل کنار بیان و حس بهتری از کاری که میکنن داشته باشن.
لینک این مقاله رو براتون میذارم تا شما هم بتونین بخونین و ازش استفاده کنین. مقاله بسیار ارزشمند و بهدردبخوریه که سراسر تجربهست که هرجایی نمیشه پیدا کرد.
دوست دارم نظر و حس شما رو هم بعد از خوندن این مقاله بدونم ?
مقابله با سندروم ایمپاستر در زمان شروع برنامهنویسی (Imposter Syndrome)