یکی از مهمترین انواع محتوا در بازاریابی، محتوای نوشتاری می باشد. در شبکه های اجتماعی این نوشته های یک پست هستند که ما را جذب میکنند. در خیابان ها این نوشته های روی یک استرابرد هستند که توجه ما را جلب میکنند. در لندینگ پیج یک کمپین، نوشته ها مسئول رساندن پیام به ما هستن. کتاب ها، قصه گویی نوشته ها هستند و فیلم های ماندگار هم روزی نوشته های روی کاغذ بودند.
پس در قدم اول باید یاد بگیرم برای چه کسی بنویسیم و چطور بنویسیم.
برای چه کسی بنویسیم؟
پرسونا یا شخصیت شناسی مخاطب از اساسی ترین مفاهیم در بازاریابی محتوایی است و تا زمانی که مخاطبان خود را نشناخته باشیم، تمامی تلاش هایمان بی نتیجه خواهد بود. دقت داشته باشید مخاطب ما که به او خریدار (buyer) می گوییم امکان دارد با مصرف کننده (user) تفاوت داشته باشد. هر جا از پرسونا صحبت می کنیم، مقصود ما خریدار است. برای مثال فرض کنید محصول شما اسباب بازی است. خریدار این محصول یک مادر و مصرف کننده آن یک کودک است. پس شما باید تمامی انرژی خود را صرف شناساندن محصول به مادران نمایید نه کودکان.
از جمله مواردی که در مشخص نمودن پرسونای مخاطبان اهمیت دارد عبارتند از:
البته باید توجه داشت که تخمین پرسونای مخاطب کاری زمان بر، پیچیده و حساس است. می توان با سنجش مداوم عملکرد و A/B test تا حدود زیادی در شناخت پرسونای مخاطب به ما کمک می کند.
یک نوشته خوب ذهن و حس مخاطب را به چالش میکشد. تا جایی که مخاطب خودش به سمت ما می آید و از خدمات یا محصولات ما استفاده می کند.
چطور بنویسیم:
اول از همه هدف خود را مشخص کنید. این نوشته چه مشکلی را از مخاطب حل می کند؟ چه مطلبی را آموزش می دهد؟ تبلیغ چه محصول یا خدماتی است؟
با نوشتن کلمات بر روی کاغذ شروع کنید. هر کلمه ای که مرتبط با نوشته و هدفتان هست و به ذهنتان می رسد را بنویسید. اجازه دهید ذهنتان از این کلمات تخلیه شود. شاید خیلی از این کلمات بی ربط یا حتی خنده دار به نظر برسند اما قدرت و جادوی کلمات را دست کم نگیرید. بنویسید. نوشتن سخت است تا وقتی که نوشتن را شروع نکرده باشید.
حال کلمات را به جمله تبدیل کنید. احتمالا مجبور باشید در یک جمله از چند کلمه نوشته شده استفاده کنید. چون موضوع اصلی و هدف نوشته را می دانیم، جملات خود به خود در جهت درستی ساخته می شوند و با این روند، هسته اصلی نوشته ما شکل می گیرد. مرحله بعدی برقراری ارتباط بین جمله هاست. در این مرحله ذهن ما با مطلب درگیر شده و چیزهای تازه می آفریند. جملات بهتر، واژگان جدید، تاثیر بیشتر. خطر اسپویل: در این مرحله احتمالا ذهن و دست شما از اختیارتان خارج شوند و بنویسند و بنویسند.
سعی کنید در نوشته خود داستان سرایی و شخصیت پردازی کنید تا جایی که مخاطب حس کند شخصیت اصلی و قهرمان نوشته شماست و صدای شما را بشنود. به مخاطب این حس را القا کنید که در حال حرف زدن با او هستید. داستان ها همیشه جذاب هستند.
اهمیت تیتر
یکی از مهمترین کارهای یک محتوا نویس انتخاب تیتر مناسب است. جملات ابتدایی متن، خواننده را به خواندن دعوت می کند. اما این تیتر است که او را از ابتدا به سمت مطلب شما هدایت می کند و باعث می شود روی نوشته شما کلیک می کند.
به عنوان نکات پایانی:
از نوشتن نترسید، با قدرت ادامه دهید...