در سرم پر از صدا است
صدای انسان های پوچی که ازارم میدهند..
در سرم پر از شلوغی است
از انسانهایی که می آیند و میروند..
در سرم پر از انسان هایی است که رفته اند و از آنها تنها خاطراتشان مانده است
در سرم فردی گمشده دارم...
زمان زیادی است که از او گم گشده ام و در انتظار او مانده ام.
در انتظار اغوش گرمش
در انتظار طنین صدایش
در انتظار چشمان زیبایش
در این شلوغی با قلبی شکسته و اسیب دیده به دنبال او میگردم..
در سرم پر از صدا است
صدایی که انتها ندارد..
در سرم پر از شلوغی است
از ادم هایی که هر روز برای فردایی بهتر میجنگند..
آیا در این شلوغی و این صداهای ازار دهنده او را خواهم یافت؟
شاید روزی او را بیابم..
شاید..