نمیدونم دقیقاً چه تاریخی بود، بیشتر از 10 سال پیش...
چند روز بود که فیفا اعلام کرده بود جام جهانی 2022 در قطر برگزار میشود...
یکی از بچههای عاشق فوتبال گفت: «... من تا سال 2022 بزرگ شدهام... قطر به کشور ما نزدیکه... من جام جهانی را حتما آنجا هستم... از روی صندلیهای ورزشگاهِ قطر، دارم بازیها رو میبینم...»
هنوز برق چشماش یادمه...
عاشق رابرت پیرس، ادگار داویدز، پاول ندود، میلان باروش، بوفون بود و الان عاشق کوین دی بروینه.
عاشقی که در بازی یورو 2004 میگفت: یونان قهرمان میشه!!
طرفدار قدیمی تیم ملی ایتالیا و چِک... فوتبال رو با آرسنال شناخت و دوست داشت...
از آن عاشقهای فوتبال که، سالهاست وقتی همه خوابند تا دیروقت بیدار میموندند تا بازیهای لیگ اسپانیا و انگلیس و... را ببینند.
از آنهایی که منتظر بودند مدرسهها تمام شود، تا تابستان را با فوتبال بگذراند...
از طرفدارهایی که خبرهایی فوتبالی و غیرفوتبالی فوتبالیستهای معروف و غیرمعروف دنیا را ریزبهریز، دیوانهوار پیگیرند...
از آن بچههایی که در سالهای گذشته، دوشنبهها برنامه نود و پنجشنبهها فوتبال 120 را، تا ساعتهای الان تو فرداییم (به قول بعضیا) دنبال میکرد...
وقتی پادکست را شناخت، فقط پادکست فوتبالی.
عاشقی که صبح را با خبر ورزشی، بخیر شروع میکند و شب به سایت طرفداری و امثال آن شب بخیر میگوید.
فوتبال برایشان یعنی زندگی...
یعنی زمین خاکی کودکی، رویای فوتبالیست شدن...
یعنی توپ پلاستیکی دولایه... یعنی هیجان خرید توپ چهل تیکه...
...
جام جهانی قطر از راه رسید...
دیشب بازیها شروع شد...
آن بچه قد کشید و بزرگ شد...
اما حتی بازی را از جلوی تلویزیون درست و حسابی نگاه نکرد...