برای یادگرفتن ریاضی، به سراغ کسی بروید که گهگاه اشتباهاتی هم داشته. کسی که هرگز اشتباهی نداشته، نمیتواند ریاضی را به سادگی به شما یاد دهد.
جان لیناکس
دیروز مطلبی خواندم با عنوان بهترین معلم ریاضی کیست؟ (+)
اشتباه نکنید این جمله و این متن لزوماً در مورد معلم ریاضیها و یادگرفتن ریاضی نیست... بلکه در مورد به کارگیری خطاها در مسیر یادگیری و... است.
یا به عبارتی شاید سرمایهگذاری با اشتباهات دیگران هم، نام برد.
هر کسی با هر موقعیتی برداشتی متفاوت از این جمله دارد.
این جمله لیناکس، مرا به یاد روزهای یک سال اخیر که سعی میکردم به برخی در اطرافم اشاره کنم شما میخواهید وارد مسیری شوید که من رفتم... و حداقل چهکارهایی بهتره در کنار بقیه علایق خود داشته باشید، تا مانند من برخی مواقع افسوس نخورید.
خواندن این پست مرا یاد خاطرات دوران راهنمایی و ابتدای دبیرستان انداخت که 3 سال ریاضی درس دادم. که در مطلب بهش بگو... به بخش کوتاهی از آن اشاره کردم.
این جمله را کاملاً به خودم و زندگیام میتوانستم ربط دهم، که در گذشته چون خودم سنی نداشتم و در میانه راه بودم، کمکم متوجه برخی اشتباهات شده و قطعاً در طول آن 3 سال رفتارم متفاوت شده بود (در مورد یاد دادن به دیگران).
اما این روزها که دوباره ناپیوسته کمی ریاضی درس میدهم، دارم فکر میکنم، درس دادن من باعث اشتباه در زندگی بقیه شده.
مثلاً هم گذشته و هم این روزها به خاطر نمره خوب ریاضی بچهها، نمیدانم مجبور میشوند یا جوگیر، که رشته ریاضیفیزیک را انتخاب میکنند. البته خوشبختانه آن شاگرد گذشته تغییر رشته داد.
اما این روزها با یک موجود پولدوست، رویاپرداز، دیوونه، کلهشق، مهربان و دوستداشتنی مواجه هستم که هر چی باهاش صحبت میکنم، که چرا رفتی رشته ریاضی؟ لعنت به من که باعث شدم در طی 10 روز، نمره 5 و 7 تبدیل شود به 18/5.
اگر علاقه داشت تشویقش میکردم اما علاقه هم ندارد. به شوخی میگوید: «حداقل یه مهندس که میشم».
زیاد سؤال میپرسد. چه شغلهایی با ویژگیها و روحیهاش میخورد؟ الان یا بعد چطور درآمد داشته باشد؟ و...
با هر زاویهای موضوعات مختلف برایش توضیح میدهم.
ذهنش بیشتر درگیر بازار بورس است. شاید باورکردنی نیست، اما فیلمهایی از مباحث بورس را سال گذشته خریده و تماشا میکند.
دو روز پیش با شوخ طبعی همیشگیاش میگفت: «سگ پسر فلانی از من بهتر زندگی میکنه، هزینه هر بار حمام سگاش 1 میلیون است»!
یادآوری اشتباهات، استفاده از آن و معلم بودن برای این بچهها خیلی سخت است! این وسط خودم بیشتر یاد میگیرم.
به نظرم مثل خودم، باید تجربه کند. من شاید خطاهایی داشتم اما هیچوقت به طور کامل پشیمان نبودم.
بیشتر گوش کردن، انعطاف نشان دادن، تغییر ذهنیت و برخی عقاید و... تعدادی از عواید این مسیر بوده است، حتی به قیمت اشتباههایی جبران ناپذیر...
اما خب، خیلی وقتها به این نکته اشاره کردم، ای کاش شخصی آگاه از خطاهایش که قبولش داشتم، دستم را کشیده و مسیرهای دیگر یا نه همان راه را درست و قابل فهم برایم شرح میداد.
امیدوارم تا آخر سال تحصیلی خودش به نقطه و ثباتی (از لحاظ انتخاب مسیر کاری) برسد. و من بتوانم حتی ذره اندک در این راه به او کمک کنم.
حرف من هم به ریاضی گره خورد، اما منظورم قطعاً در مورد یادآوری و استفاده از اشتباهات خود (در هر حیطهای) و نهایتاً پیدا کردن راهی برای بیان مطالب به روشی ملموستر، سادهتر و قابل درک برای دیگران است.