وقتی به واژه پلتفرم فکر میکنیم، احتمالاً اولین سوالی که به ذهنمون میرسه اینه که معنی این کلمه چی میتونه باشه؟ جالبه که بدونید پلتفرم یعنی "سکو".
از گذشته، سکوها اغلب جایی بودن که فرد با رفتن روی اون میتونسته محیط اطرافش رو بهتر ببینه و خودش هم بهتر دیده یا شنیده بشه و اون فرد با کمک اون سکو، راحتتر میتونسته با محیط اطراف و مخاطبینش در ارتباط و تعامل باشه. اگر کمی دقیق بشیم میبینیم که ما در زندگی روزمره آگاهانه یا ناآگاهانه، دائماً یا در حال ایجاد این سکوها یا استفاده از سکوهای موجود با توجه به اهداف و برنامههایی که در سر داریم، هستیم. یجورایی حتی میشه گفت که ماها اغلب دنبال زیرساختهایی بودیم و هستیم که ما رو زودتر به اهداف و آرزوهامون برسونه.
بعضی از این پلتفرمها، پیچیدگی خاصی ندارن و به راحتی توسط ما قابل شکلگیری هستن مثل قرارگیری ما در یک جمع دوستانه، یک جلسه کاری و ...، اما بعضی دیگر از اونها با کمک فناوری طراحی شدن و اغلب در بستر اینترنت قابل دسترس هستند. یادمون باشه در نهایت هر دو نوع پلتفرمها، همان سکوهایی هستند که حلقه مهمی از ارتباطات ما رو میسازند.
در ادامه، پیرو جلسه سوم تأملات پاییز 99 {1} که به گفتگو پیرامون این موضوع گذشت، میخوایم بدونیم زیستن "پلتفرم"ی یا "Living as a Platform" به چه صورتیه و ویژگیهای این نوع زیستن چیه؟
اول اینکه، انتخاب این سکوها در زندگی هر کدوم از ماها هم میتونه انتخابی خردمندانه باشه و هم امری تصادفی. اما اینکه بعد از بالا رفتن از هر کدام از سکوها، بین ما و محیط اطرافمون چی میگذره، با کیا میگذره و دستاورد ما در نهایت چی میشه صد در صد قابل پیشبینی و برنامهریزی نیست و به عوامل خیلی زیادی بستگی داره مثل اینکه: کِی و کجا از اون پلتفرم استفاده میکنیم، با کیا در تعاملیم، چی میگیم، چی میپرسیم و و و ... . "زندگی ما درگیر اتفاقات پیشبینیناپذیر هست، اما آدمیزاد دوست داره در دنیای شفاف زندگی کنه و بتونه همه چیز رو پیشبینیپذیر کنه ... ." سال گذشته کی فکرش رو میکرد، جهان درگیر ویروس کووید-19 بشه و انقدر عجیب و گسترده یک ویروس، برنامهریزیها و پیشبینیها رو تحت تاثیر قرار بده!
دوم اینکه یادمون باشه، ما قرار نیست همیشه پلتفرمهای مناسب رو انتخاب کنیم و خوبه که هر از گاهی سکو و شعاع دیدمون رو از اون بالا ارزیابی کنیم و هرجا احساس کردیم ایرادی هست، اون رو تغییر بدیم و به راحتی از روی اون سکو بپریم.
سوم اینکه در کنار لذت بخش بودن "تجربهی شخصی"، استفاده از تجربههای زیسته دیگران و داشتن یک راهنمای خوب، خیلی میتونه به ما کمک کنه که با استفاده از سکوهای مناسب، در محیط مناسبتری قرار بگیریم و ارتباطات بهتری رو شکل بدیم.
چهارم اینکه، زندگی یک اتفاق خطی نیست و قرار نیست همه ما در زمانبندیهای مشخص تجربههای مشخص و یکسانی داشته باشیم و بهتره بپذیریم که "سن" فقط یک عدد هست و بهونهی محدود کنندهی کافی برای ما نیست، اما جدی گرفتنش به اندازهی کافی میتونه توی دلمون رو خالی کنه و ما رو از تجربهی تغییر باز داره. پاسخِ سوال : "چند سالمه؟"، معنیش این نیست که چقدر دارم به مرگ نزدیک میشم. واقعیت اینه که همهی ماها به یک میزان به مرگ نزدیکیم و همیشه این امکان وجود داره کسی که سن کمتری داره زودتر مرگ رو تجربه کنه. پس برای چیزی که کنترلش کاملاً دست ما نیست زیادی دغدغه نداشته باشیم و جدیش نگیریم.
پنجم اینکه، "تجربههای وجودی ما، همیشه میتونه باعث بشه که ما آدم دیگری بشیم." از مرگهای استعاری و تولدهای دوباره زندگی واهمه نداشته باشیم و تمرین کنیم، تصمیم بگیریم که موضوعی را رها کنیم. پایان دادن به یک آغاز و آغازی دوباره هر چند سخت رو امتحان کنیم.
ششم اینکه، زیستنِ پلتفرمی برای هر کدوم از ماها، مثل راه رفتن توی یک کوره راهه و هر لحظه ممکنه یک چاله سر راهمون سبز بشه. یادگیری مهارتهای "زیستن در شرایط سخت" میتونه به ما کمک کنه که راهکارهای بیشتری برای رها شدن از این چالهها به ذهنمون برسه.
هفتم اینکه، ما با خودشناسی و مهارتهایی که به مرور یاد میگیریم، میتونیم خودمون رو برای جلو رفتن و ادامه دادن، مهیاتر کنیم و درنتیجه انتخابهای بهتری داشته باشیم.
هشتم اینکه، سختی و راحتی توأمان هست و رنجهامون رو به عنوان بخشی از تجربیات ارزشمندمون بپذیریم.
نهم اینکه، یادمون باشه وقتی از روی یک سکو در حال تعامل با جهان اطرافمون هستیم، در عین حال که در جستجوی شباهتها هستیم از تفاوتهامون هم غافل نشیم. تفاوتهای ماف مزیتهای ارزشمند ما هستن.
دهم اینکه، "شجاع باشیم. از امور به ظاهر بدیهی پرسشگری کنیم. توانایی پرسشگری به ما میتونه کمک کنه که متفاوت باشیم و میتونه کمک کنه که رشد کنیم."
و در نهایت اینکه، "دنیای فعلی مثل دنیای قبلی نیست، اما ما هنوز داریم، با نسخههای قبلی این جدیدَ رو زندگی میکنیم."
به نظر شما زیستنِ پلتفرمی چه ویژگیهای دیگری میتونه داشته باشه؟
{1} تأملات پاییز 99 توسط محمد نجفی، بنیانگذار بیست تا سی شکل گرفته که تا پایان پاییز، با تعدادی از بیست تا سی سالههای انتخاب شده هر هفته، موضوع مشخصی مورد بحث و گفتگو قرار میگیره.