ازونجایی که شکل زندگی فعلی ما، امکان عدم ارتباط با بقیه انسان ها رو تقریبا به صفر رسونده (مگر اینکه در جزیره اختصاصی خودتون اقامت داشته باشید و نیروی دریاییتون اجازه ورود بیگانه ها رو نده!)، نمیتونم بگم مخاطب این نوشته فقط مدیران هستن. یا افرادی که بصورت تیمی کار میکنن!
اگر تا الان کتاب "صراحت تمام عیار" به قلم خانم کیم اسکات رو نخوندین، بهتون نوید اینو میدم که شانس شگفت زده شدن رو باخوندنش پیدا میکنید. قلم روان و ملموس و در عین حال کاربردی بودن توصیه ها و مثال ها.
تو این کتاب توضیح میده که یک مدیر خوب چطوری میتونه در عین داشتن نگاه انسانی به افراد (نویسنده عبارت "توجه شخصی" رو بکار برده)، برای بهبود کارها و رشد فرد، فیدبک بده. هدف این پست خلاصه سازی کتاب نیست، بلکه صرفا اشنایی با مقصود نویسنده ست.
خانم اسکات با یک مثال ساده مفهوم کلی رو بخوبی توضیح میده.
بیاید تصور کنید با دوست عزیزی در یک مهمانی شرکت کردین که ناگهان متوجه میشید زیپ شلوار دوستتون بازه! میدونید دوستتون بسیار مبادی اداب و حتی خجالتیه و اگه ازین موضوع باخبر شه حسابی خجالت زده میشه.شما چندتا انتخاب دارید:
- میتونید خیلی اروم برید کنارش و بهش بگید موضوع رو. احتمالا دوستتون ازینکه شما در این حالت دیدینش شرمگین میشه اما نهایتا ازینکه افراد بیشتری در جریان قرار نگرفتن حس خوبی پیدا خواهد کرد .در عین اینکه از احساسات دوستتون باخبر بودین و سعی کردین کمترین اسیب رو ازین اتفاق ببینه بهش کمک کردین مشکلی که داره رو حل کنه(صراحت تمام عیار)
- گزینه بعدی اینه که جلوی بقیه افراد حاضر در مهمونی بدون هیچ ملاحظه ای بلند بهش بگید که زیپ شلوارش بازه! بدون توجه به احساساتش و در نظر گرفتن شرایط سختی که ممکنه توش قرار بگیره (تهاجم گزنده)
- انتخاب سوم اینه که نگران بشید با تذکر شما ، دوستتون خیلی خجالت زده بشه و ترجیح میدین چیزی بهش نگید. درسته که میخواستید خجالت زده نشه ولی در نهایت احتمالا افراد بیشتری شلوار باز رو میبینن و دوستتون بیشتر شرمگین میشه. (همدلی ویرانگر)
- و در گزینه اخر تصمیم میگیرید به دوستتون چیزی نگید چون میترسید از دست شما ناراحت بشه و رابطه تون خدشه دار شه. میخواید ازخودتون در مقابل حس ناخوشایندی که احتمالا به سمت شما میاد محافظت کنید. نه تنها بهش چیزی نمیگید، شاید هم در مهمونی برای دوست دیگه ای موضوع رو بازگو کنید و پوزخندی هم بزنید.(دورویی دغل کارانه)
طی روز در محل کار و جمع دوستان و خانواده موقعیت های زیادی بوجود میاد که میتونه منجر به اصطکاک یا تحکیم رابطه ها بشه، این ما هستیم که میتونیم انتخاب کنیم. با یادگیری و تلاش برای اجرای دانسته هامون. رشد کارمندان و در عین حال رضایت سیستم میتونه یکی از سخت ترین قسمت های وظایف یک مدیر باشه.برای اینکه در این وظیفه موفق باشیم نیاز به ابزارهایی داریم تا درجای مناسب ازشون استفاده کنیم. صراحت تمام عیار یکی از کاربردی ترین هاست.
در پست های بعدی بیشتر به این موضوع خواهم پرداخت