ویرگول
ورودثبت نام
Faeze Baninosrat
Faeze Baninosrat
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

سرگذشت ندیمه

سرگذشت ندیمه رو خوندم و برای نظر دادن راجع بهش اول از موضوع شروع میکنم . ندیمه به زنان سرخ پوش با ردای سفیید گفته میشه که به خاطر توانایی باروریشون از طرف دولت ، فرماندهان و سربازان قابل احترامن . به تغذیه شون میرسن . بهشون اتاق میدن . وقت حموم دارن و ... و این ها حقوق این زنان محسوب میشه . نه حق طبیعی . بلکه لطفی که به گردنشون نهاده میشه و تا زمانی که به قوانین خیانت نکنن و مطیع باشن و در عین حال بچه بیارن ، ادامه داره .این که یک پاد آرمان شهر با قلم مارگارت اتوود به زیبایی تصویر شده و حال و هوای عجیبی داره ، برام دلچسب بود و باعث شد تا پایان بخوام رد قلم ایشون رو دنبال کنم . هرچند خیلی با شخصیت الفرد نتونستم همزاد پنداری کنم . درسته که اون به عنوان یک زن در جامعه ای زندگی میکنه که با روش های قرون وسطی ای در روزگاری که همه مردم بخصوص زنان طعم مدرنیته رو چشیدن ، حکمرانی میکنن و حقی جز بچه زاییدن (نه فرزند آوری چرا که زن فرماندهان اون بچه رو از ندیمه گرفته و اون رو به بستر فرمانده ی دیگری رهسپار میکنن) به زنانی که منتخب هستن و توانایی بارداری دارن ،ندادن و خیلی از زنان اگر منطقی فکر کنیم ، نمیتونن در چنین جامعه ای حرف بزنن ، مخالفتی بکنن ، تکونی بخورن و هدفی اتخاذ کنن چون نیاز به بقا این خفگی رو ایجاب میکنه ! ولی از آلفرد به عنوان یک کاراکتر اصلی که همیشه در سر و دلش ، همسرش لوک و دختر کوچولوش رو در پیش زمینه ی خاطرات مختلف گذشته دنبال میکنه ، انتظار میره حداقل یک حرکت شجاعانه بزنه یا یه کاری بکنه برای رسیدن به هدفی ، هدفی که اصلا در طول داستان از جانب او اتخاذ هم نمیشه! اون فقط داستان جسارت مویرا ، مظلومیت عجیب جنین ، غربت زن فرمانده و سر درگمی فرمانده و پوسیدگی مغز عمه ها رو روایت میکنه و حال خودش رو در مواجهه با اینها میگه .نمیتونیم ازش انتظار حرکتی دراماتیک که مشخصه ی داستانه رو داشته باشیم . تا لحظه ی آخر کنترل اقداماتش به دست خودش نبود ، چه جسارت قرار های شبانه اش با فرمانده و رفتن به مهمانی و چه ارتباط اش با نیک و حتی آخرین قرارش با مویرا در دستشویی ، همگی شخصیت مطیع ، ترسو و ظلم پذیر الفرد رو نشون میده . خود داستان که با تعلیق مرموزی آغاز میشه و تا یک سوم اول هم ادامه داره . عبارات کوتاه در کتاب جای جمله هارو گرفته و حسی رو که باید ، منتقل میکنه و اینو خیلی دوست داشتم . و اما یکی از دلایلی که این کتاب رو خوندم ، تشبیهش به وضعیت ایران در اعتراضات اخیر بود که به نظرم یک تشبیه بی انصاف و غلو آمیزه ولی به کل غلط هم نیست! چرا که خیلی از عقاید عمه ها به عنوان مسئولین شست و شوی مغزی زن ها و تنبیهشون در صورت اعتراض ، کاملا در مغز های پوسیده افردای در ایران که از دین ، برداشت های سخت و انعطاف ناپذیر و اشتباه دارن وسعی دارن اون ها رو به اجبار در مغز جوانان و زنان فرو کنن و در قلبشون بنشونن (منتهی قدرت تنبیهشون که مثلا گشت ارشاد بود و اینجوری دامنش به آتیش کشیده شد ) وجود داره متاسفانه ...

«سرگذشت ندیمه» را از طاقچه دریافت کنید

https://taaghche.com/book/108120

سرگذشت ندیمهداستانمارگارت اتوودرمانپاد آرمان شهر
همیشه به نوشتن علاقه داشتم . نقاشی میکنم و کتاب میخونم . اومدم اینجا تجربیاتم رو بنویسم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید