تا حالا تو تیمی کار کردی که همه فقط دنبال انجام دادن تسک خودشون بودن؟ نه خبری از همکاری واقعی بود، نه حسی از یک هدف مشترک؟
این مقاله دربارهی همین مشکله: اینکه خیلی از تیمهایی که اسمشون تیمه، در واقع فقط یه سری آدمان که کنار هم کار میکنن. توی این مقاله میخوایم بفهمیم چی باعث میشه یه گروه، واقعاً تبدیل به یک «تیم» بشه — تیمی که برای یک هدف مشخص تلاش میکنه، به هم اعتماد داره و نتیجهی کارش از جمعِ تواناییهای فردی فراتر میره.
چند وقت پیش با تیمی در یک استارتاپ همکاری داشتم که قراره بود نسخهی جدیدی از اپلیکیشنشون رو طراحی کنیم. هرکس مشغول کار خودش بود: طراح طراحی میکرد، دولوپر فقط به تسک خودش فکر میکرد، و مدیر پروژه صرفاً دنبال اینکه کارها بهموقع تحویل داده بشه. هیچکس دقیق نمیدونست بقیه چرا این تصمیمها رو گرفتن یا هدف اصلی دقیقاً چیه. همه چیز تبدیل شده بود به یک سری کار بیروح که باید تیک میخورد.
وقتی هم به مشکلات برخوردیم، بهجای همکاری، انگشت اتهام بهسمت همدیگه نشونه رفت. چون از اول هیچ هدف مشترک واقعیای شکل نگرفته بود و اعتماد لازم بین اعضا نبود.
یه تیم واقعی، اول از همه، یه هدف مشترک واضح داره. چیزی فراتر از "تموم کردن پروژه". هدفی که همه بتونن باهاش ارتباط برقرار کنن و بهش باور داشته باشن.
دوم اینکه، اعضای تیم به هم اعتماد دارن و میتونن آزادانه ایدهها، نگرانیها و بازخوردهاشون رو بیان کنن.
و مهمتر از همه: اعضای تیم نتیجهی نهایی رو مال خودشون میدونن، نه فقط بخشی که خودشون روش کار کردن.
(بر اساس روش Align on Your Impact Goals از IDEO)
وقتی اعضای تیم تصویر روشنی از مقصد نداشته باشن، حرکتشون کند و پراکندهست. اما وقتی همه به یک هدف واقعی و مشخص متعهد میشن، حتی با منابع محدود هم میتونن نتایج بزرگ خلق کنن.
برای اینکه تیممون واقعاً متعهد بشه، فقط گفتن یه جمله انگیزشی یا نوشتن یه ویژن روی دیوار کافی نیست. باید همه با هم به درک مشترکی برسیم — اینکه دقیقاً چی برامون مهمه، دنبال چه تغییری هستیم، و چطوری میفهمیم به اون تغییر رسیدیم؟
برای این کار، میتونیم از تکنیک Align on Your Impact Goals استفاده کنیم؛ یک روش ساده، مشارکتی، و عمیق که به کمک اون میتونیم اهداف تأثیرگذار تیممون رو اولویتبندی و شفاف کنیم.
فرض کنید شما طراح یک اپلیکیشن جدید برای سالمندان هستید. تیم شامل افراد مختلفی از جمله طراح، توسعهدهنده، مدیر محصول و نمایندهای از سازمان بازنشستگیه. هر کسی یه دیدگاه خاص درباره اینکه "موفقیت پروژه" یعنی چی داره:
طراح فکر میکنه موفقیته وقتییه که اپلیکیشن ساده و خوانا باشه.
توسعهدهنده موفقیت رو در عدم وجود باگ و عملکرد روان میدونه.
مدیر محصول میخواد نرخ استفاده از اپ بالا باشه.
نماینده سازمان هدفش کاهش تماسهای تلفنی از سمت سالمندانه.
اگه بدون شفافسازی پیش بریم، این اختلاف دیدگاهها تو تصمیمگیریها، اولویتها و حتی تستهای نهایی خودش رو نشون میده و در نهایت باعث نارضایتی یا ناکامی میشه.
از همه اعضای تیم بخواین به این سؤال جواب بدن:
«اگه پروژه موفق باشه، چه تغییری در دنیای بیرون اتفاق افتاده؟»
پاسخها رو روی یادداشت چسبدار یا ابزار دیجیتال بنویسید.
مثلاً:
«سالمندان خودشون میتونن نوبت دکتر بگیرن»
«پشتیبانی تلفنی کاهش پیدا میکنه»
«افراد مسن با خیال راحت از اپ استفاده میکنن»
«بیشتر از ۶۰٪ سالمندان ماهی یک بار از اپ استفاده میکنن»
اکنون وقتشه اهداف جمعآوریشده رو در یک نردبان از پایینترین تا بالاترین سطح تأثیر بچینید.
نمونه نردبان برای مثال بالا:
🎯 سطح هدف : بالاترین تأثیر --> سالمندان احساس استقلال بیشتری میکنن.
🔽 سطح میانی : سالمندان خودشون نوبت میگیرن بدون تماس با پشتیبانی.
🔽 سطح پایینتر : اپ بدون نیاز به آموزش خاص قابل استفادهست.
🔽 سطح آخر : ورودیها --> فونت خوانا انتخاب شده، طراحی سادهست، راهنمای گامبهگام داره
مرتبسازی به تیم کمک میکنه متوجه بشه که خروجیهای ظاهری (مثل طراحی ساده) فقط «وسیله»ای برای رسیدن به هدف واقعی هستن.
بعد از دستهبندی، با رأیگیری یا اجماع تصمیم بگیرید که کدوم اهداف برای تیم در این پروژه خاص، واقعاً مهم و قابل اندازهگیری هستن.
مثلاً تیم به این نتیجه میرسه:
«حداقل ۷۰٪ از کاربران بالای ۶۰ سال بتونن بدون کمک نوبت بگیرن»
«تماسهای پشتیبانی تا ۴۰٪ کاهش پیدا کنه»
اینها تبدیل میشن به اهداف مشترک قابل پیگیری تیم.
تعهد تیم بیشتر میشه چون تو انتخاب اهداف مشارکت داشته.
تصمیمگیریها سریعتر میشن چون تیم میدونه کدوم تغییرها ارزش دارن.
رضایت نهایی از پروژه بالا میره چون همه بدون گیج شدن روی یه چشمانداز کار کردن.
میتونید برگه راهنمای این روش رو از اینجا دانلود کنید و توی تیم تون ازش استفاده کنید.
🔄 حالا نوبت شماست!
👈 پروژهی بعدیتون رو بدون توافق تیمی درباره هدف شروع نکنید. یک جلسه ساده برگزار کنید، اهداف رو شفاف کنید، نردبون بسازید و اجازه بدید تیم واقعاً متحد بشه، نه فقط همکار.