درد از دست دادن چیزهایی که دوست داریم، چه بلایی به سر ما می آورد؟
زمان هایی در زندگی همه ما هست که:
برای خودمان هدف گذاری کرده ایم.
برنامه ریزی کرده ایم.
قرار بوده کارهای خیلی زیادی انجام دهیم.
اما…
یک دفعه اتفاقی می افتد؛ می بینی به هیچ کدام از آن اهدافت نرسیدی.
هیچ کدام از آن برنامه ها، هیچ کدام از چیزهایی که می خواستی به آنها برسی، نیست!
ناامید می شوی. آینده ی پیش روی تو سیاه می شود. تاریک می شود. هر چیزی که در ذهنت بوده را از دست داده ای. تمام اتفاقات قشنگی که قرار بود تا چند ماه آینده بیفتد، نیست و نابود شده اند. هیچ کدام از آنها دیگر وجود ندارند!
این لحظه است که تمام امیدت را از دست می دهی! ناامیدی!
بعضی وقت ها، حتی احساس می کنی اصلاً دیگر دلیلی برای زنده بودنت پیدا نمی کنی!
امّا آن جا دقیقاً همان نقطه ای است که زندگی ات عوض می شود!!
دقیقاً در همین این لحظه است که یاد می گیری: شاید چیزی را که با تمام وجودت دوستش داری، از دست دهی. دیگر آن را نداشته باشی!
با تمام برنامه ریزی هایی که برایش کرده بودی، با تمام اتفاقات خوبی که قرار بوده بیفتد ولی الان دیگر نیست، اگر بتوانی آن لحظه درد از دست دادن را رها کنی، چیزهای جدیدی را خواهی دید!
این لحظه ای که رها می کنی، خیلی دردناک است. اما واقعیت این است که زندگی شما زمانی تغییر می کند که یاد بگیرید باید در زندگی یک سری چیزها را رها کنید.
به گذشته ات فکر نکن! هدف جدیدی را در زندگی ات مشخص کن!
آن چیزی که نیست، دیگر نیست!
کسی که رفت، دیگر رفت!
چیزی را که از دست داده ای، از دست دادی!
اگر تا آخر عمرت هم بنشینی و حسرت بخوری و به خاطراتش فکر کنی، هیچ اتفاقی نمی افتد.
بلند شو! دوباره شروع کن! مطمئن باش چیزی بهتر از آن وارد زندگی تو می شود!
مطمئن باش که با رها کردن درد از دست دادن آن، زندگی جدید و خیلی خوبی خواهی داشت!