بخشی از مقدمهی کتاب «نمادشناسی رویاها» (فرهنگ خوبگزاری) که به این موضوع میپردازد:
رویا دو مفهوم دارد؛ یکی مفهوم کلی و عمومی که پیام رویا به شکل داستانی نمادین بیان میشود و دیگری مفهوم فردی و اختصاصی که مختص به شخص رویابین است و تنها خودِ رویابین قادر به درک معنای اخیر است. بنابراین شما بایستی پیام کلی رویا را با احساسات، شرایط و اوضاع فعلی خودتان بسنجید. یگانه فردی که میتواند رویاهای شما را به درستی تفسیر و تعبیر کند، خود شما هستید! چرا که بیشتر اوقات، مفاهیمِ نمادین، کاملاً خاص و منحصربهفردند. برای مثال فرهنگهای رایج تعبیر خواب معمولاً موش صحرایی را موجودی زننده و انزجارآور تفسیر میکنند اما چنانچه شما یک موش صحرایی را در منزل به عنوان حیوان خانگی نگهداری میکنید، این تفسیر فراخور شما نخواهد بود! بنابراین معانی نمادین شما ممکن است کاملا متفاوت از دیگران باشد.
فرهنگهای خوابگزاری نظیر این کتاب چیزی نیست جز یک مرجع راهنما که شما را با مفهوم نمادهای جهانی آشنا میکند و طبعاً نمیتواند با این حجم و قد و قواره، کامل و فراگیر باشد و همهی اشیا و واژگان دنیا را شامل شود!
برای آن که رویایی را بکاویم نخست باید میزان نمادین بودن آن را بسنجیم. رویاها میتوانند ناشی از حوادث روزمره باشند یا مربوط به چیزهایی در ناخودآگاه شخص و یا مربوط به چیزهایی بسیار ژرفتر.
برای مثال مادری به طور دایم این رویا را میبیند که فرزند کوچکی دارد و مدت زیادی است که به او سر نزده و از این رویا احساس بسیار ناخوشایندی دارد. نخستین گام در تعبیر این رویا این است که آیا رویابین در واقعیت کودکی دارد یا اینکه رویا نمادینتر است و به دنیای درونیِ این فرد اشاره میکند؟ بدین معنا که شاید این زن از کودک درون خویش غافل است. اصولا افرادی که بیش از اندازه به خودشان سخت میگیرند و یا زندگی مرتاضانهای دارند، کودک درون خود را رها کردهاند. اما این رویا میتواند ژرفتر از این هم باشد: کودک رها شده میتواند نماد امکانات تازهی روانی باشد. همهی ما امکانات روانیای داریم که انگار در وضعیت کودکی هستند و باید با صرف توجه به آنها موجب رشد و شکوفاییشان شویم. عدم توجه ما سبب از دست رفتن این توانشهای باارزش خواهد شد.
از سوی دیگر باید «بیرونی» یا «درونی» بودن رویا را نیز بررسی نمود. بدین معنا که آیا آدمهایی که در رویا ظاهر شدهاند آدمهای واقعیاند یا نمادهایی هستند برای برخی از ویژگیهای درونیِ خودِ رویابین؟
برای مثال اگر برادرِ رویابین در خواب ظاهر شده آیا رویا در مورد رابطهی وی با برادرش است یا این که رویا در مورد یکی از ویژگیهای روانیِ درونِ خودِ رویابین است و برادر در اینجا تنها حالت نمادین دارد؟
در مورد ظاهر شدن حیوانات نیز ابهاماتی از همین دست وجود دارد. در سطحی نازل، یک حیوان میتواند همان حیوانی باشد که اطراف ما و در واقعیت زندگی میکند و در رویا هم نقش مهمی نداشته باشد اما در سطوح بالاتر میتواند نماد یکی از افراد در اطراف ما و یا حتی نماد یکی از ویژگیهای درونیِ خودمان باشد.
تشخیص این که رویا تا چه میزان، نمادین است و این که آیا بیرونی است یا درونی، نخستین کاری است که باید انجام شود. اما چگونه میتوان آن را تشخیص داد؟
برای نمونه اگر در رویایی که آن زن در مورد کودکش میبیند، محیط رویا، محیط آشنای خانهی خودش باشد و فضا کاملا رئالیستی؛ این رویا بیرونی است ولی اگر نشانههای رئالیستی در رویا نباشد، مثلا زن خودش را تنها و سرگشته در دهلیزی ناآشنا و عجیب ببیند میتوان آن را درونی و نمادین فرض نمود. بررسی دقیق فضای رویا و آدمهایی که ظاهر میشوند و نحوهی ظاهر شدنشان میتواند در برداشت کلی از رویا مؤثر باشد. مثلا ممکن است فردی آشنا اما با وضعیتی غیر طبیعی در رویا ظاهر شود. همهی اینها نشانههایی است بر این که غلظت نمادین بودن رویا زیاد است. هرچقدر رویاهای فردی، آبستره یا عجیب باشد کمتر میتوان انتظار داشت که درباره اطرافیان رویابین یا زندگی روزمرهاش اطلاعاتی بدهد بلکه به احتمال زیاد درباره مسایل بسیار ژرف روانی است.
طبیعی است که در مورد رویاها هیچ قاعدهای را نمیتوان در چارچوبی قطعی و استوار قرار داد، حتی گاه ممکن است نشانههای دیگری در بافت رویا باشد که نشان بدهد علیرغم ظاهر رئالیستیاش، کاملا نمادین است یا برعکس!
علاوه بر اینها نکات ظریف دیگری را نیز میباید در بررسی و تفسیر رویاها مدنظر قرار داد؛ از جمله:
· دیدن موقعیتها، اشیا و ابزارآلات گوناگون در رویا، برای کسانی که به واسطه شغلشان به طور مداوم با آنها سر و کار دارند تعبیری ندارد. مثلا تصادف اتومبیل برای یک راننده تاکسی یا گوشی طبی برای یک پزشک.
· دیدن چیزها یا کسانی که چندی پیش درباره آنها صحبت کرده یا اندیشیدهاید تعبیری ندارد.
خوبی یا بدی تفاسیر پیشگویانه رویاها بستگی مستقیم به احساسی دارد که بلافاصله پس از بیدار شدن از خواب دارید؛ حتی اگر رویایتان سرشار از صحنههای عرفاً ناخوشایند یا نمادهای شوم باشد و برعکس!
رویاهایی که در آنها اتفاقاتی برای آشنایانتان میافتد، به طور معمول ارتباطی به خود آن افراد نداشته و تعبیر آنها به شخص شما بازمیگردد. برای مثال دیدن مرگ یکی از اقوام به احتمال زیاد هیچ ارتباطی با آن شخص نداشته و نماد لزوم کنار گذاشتن رفتار یا عادتی در خودِ رویابین است.
با در نظر گرفتن همه این موارد، باید اعتراف کرد که متأسفانه نمیتوان برای درک کامل رویاها یک «واژهنامه» ساخت و یکیک نمادها را در آن تعریف کرد. بیشتر نمادها به تنهایی فاقد معنایی درخور بررسی بوده و اغلب معنایشان را در بافت رویا نشان میدهند. بنابراین فرهنگنامهای از این دست تنها میتواند آغازی خوب و توشهای مناسب برای این سفر دور و دراز باشد و نه بیشتر.
حال پرسش این است که چگونه میتوانیم رویاهایمان را به یاد آوریم و آیا یادآوری آنها فایدهای دارد؟
همه میدانیم که رویاها خیلی زود فراموش میشوند. در واقع پس از پنج دقیقه نیمی از محتویات رویا و پس از ده دقیقه نود درصد آن به کلی از خاطر زدوده میشود!
به عقیده فروید این فراموشی فوری از آنجا ناشی میشود که رویاها از ناخودآگاه سرچشمه میگیرند. اما در کل فاکتورهای میزان اهمیت، برانگیختگی و تداخل در یادآوری رویاها مؤثر است و برای یادآوری بهتر رویاهایتان میتوانید از پیشنهادهای زیر بهره گیرید:
· هنگامی که به رختخواب میروید به خود بگویید که رویاهایتان را به خاطر خواهید آورد.
· ساعت خود را طوری تنظیم کنید که هر یک و نیم ساعت یک بار به صدا درآید. زمانی که از مرحله «رِم» خارج میشوید، بهترین زمان برای یادآوری رویاها است.
· همیشه یک کاغذ و قلم در کنار خود داشته باشید تا هنگام بیدار شدن و یا پریدن از خواب رویاهای خود را یادداشت کنید. شما همچنین میتوانید از گوشی همراه خود - که متاسفانه این روزها بالای سر همه هست! - جهت ضبط صدای خود استفاده کنید.
· هنگام بیدار شدن از خواب بلافاصله ذهن خود را مشغول فعالیتهای روزمره نکنید، بلکه چشمان خود را بسته نگاه داشته و پیش از آن که کوچکترین نوری به آنها بتابد بکوشید رویاهای خود را به یاد آورید.
· همچنین ميتوانيد از روش بيدار شدن مصنوعی استفاده كنيد؛ بدينترتيب كه از دوستتان بخواهيد در هنگام خواب بالاي سر شما بنشيند و در هنگام حرکات سریع چشم (REM) شما را از خواب بيدار كند.
همان طور که اشاره کردیم، ذهن ناخودآگاه «نمادپرداز» است و ذهن خودآگاه نظاممند و استدلالی. از این رو رویاها به ما کمک میکنند تا اطلاعات هر دو ذهن را دریافت و در آنها به ایجاد توازن بپردازیم.
حضور نمادها، استعارهها و سرنِمونها (آرکیتایپها) در رویاهای شما هرگز اتفاقی و تصادفی نیستند بلکه غالبا معنایی ژرفتر و بااهمیتتر در پسِ آنها نهفته است. درست است که برخی رویاها صرفا وسیلهای هستند برای هضم و جذب رویدادهای روزی که گذشت، اما اغلب آنها حاوی پیامهایی از ژرفای روح، رویدادهای نافرجام و احساسات فروخورده در ضمیر ناخودآگاهاند و گاه برای حل مسایل پیش رو، پیشنهاداتی مصور خلق میکنند. باور ما به اهمیت تعبیر و تحلیل رویاها نیز از همین جا ناشی میشود.
همچنان که گفته شد، بهترین کارشناس برای گزارش و تحلیل رویاهایتان، خود شما هستید؛ چرا که اولا یک تحلیلگر حرفهای رویاها یا یک روانکاو در بهترین حالت میتواند نقش یک راهنما یا واسطه را ایفا کند و شاید حضور آنان تنها زمانی اهمیت داشته باشد که در تحلیل رویاها به نشانههای قطعی اختلالات احساسی یا بیماریهای روانی برخورد کنند و رویکردی درمانی بایسته باشد. ثانیا از آنجایی که نشانههای موجود در رویاها اغلب چندوجهیاند و احتمالات گوناگونی را دربردارند تنها یک درونکاویِ صادقانه و بیرودربایستی میتواند پاسخ درست را از میان انبوه گزارهها بیرون بیاورد. همچنان که «ژاک لاکان» پزشک، فیلسوف و روانکاو برجسته فرانسوی نیز معتقد است: هیچکس روانکاو نمیشود مگر این که پروسهی روانکاوی را در مورد خودش تجربه کرده باشد.
تفسیر رویاها نه یک بازی و سرگرمیِ هرازگاهی که یک تکلیف بایستهی روزانه است و تنها زمانی معنا مییابد که به فعالیتی معمول و روزمره - همچون بهداشت شخصی - بدل شود. پاداش تلاشتان برای این بهداشت روزانهی روانی بسیار ارزنده خواهد بود زیرا هیچ چیز نمیتواند جایگزین آگاهی و خودشناسیِ برآمده از درونکاوی شود و تنها در این صورت است که میتوانید با زدن پلی از ناخودآگاه به خودآگاهتان، شادی، زایندگی و آرامشی بینظیر را به زندگیتان فراخوانید.
ضمیر ناخودآگاه شما به راستی بهترین دوست و مشاور شماست زیرا همواره بهترین نصایح و پیشنهادات برای رویارویی با موانع و مشکلاتِ پیشِرو را در خود دارد و از آنجایی که بینش و بصیرت ضمیر ناخودآگاه با خِرد بیکرانهی کیهانی درپیوسته است میتواند حتی دریچهای به سوی آینده و اسرار ناشناخته آن بگشاید تا با گامهایی محکم و مطمئن به سوی آنها به پیش روید.
آمار و ارقام حاکی از افزایش شمار افرادی است که در سراسر جهان از مشکلات احساسی و روانی رنج میبرند و این پریشانحالی و آشفتگی به بخشی جدانشدنی از فرهنگ مصرفگرا و شتابزده امروز ما تبدیل شده است. تو گویی همگان سرگرم دویدن در یک مسابقه نافرجام موشدوانیاند!
اما دستهی اندکی از مردم که با ناخودآگاهشان دمخورند و پیام نهفته آن را درمییابند طبعا نمیتوانند به آسانی نیازهای طبیعی روح و روانشان را نادیده بگیرند و این همان اسلحهی پیشنهادیِ ما در کتابِ پیشِرو برای غلبه بر افسردگی، استرس، پرخاشگری و دیگر مشکلات احساسی و روانیِ بیشماری است که گریبان بشرِ امروز را گرفته است.
برگرفته از:
نمادشناسی رویاها
نشر مس – چاپ اول (بهار 96)