همانطور که در بخش دوم تحلیل بنیادی اشاره کردیم، بعد از تعيين وضعيت اقتصاد و صنعت، خود شركت نيز بايد تجزيه و تحليل شود تا از سلامت مالي آن اطمينان حاصلگردد. اين تحليل، معمولاً از طريق بررسي صورتهای مالی شركت انجامميشود. از روی اين صورتها ميتوان نسبتهای مالی سودمندی را محاسبهنمود. نسبتهای مالی به پنج دسته اصلی تقسيم می شوند:
نسبتهای سودآوری
نسبتهای قيمتی
نسبتهای نقدينگی
نسبتهای اهرمی
نسبتهای كارايی(فعاليت)
هنگام تحليل نسبتهاي مالی شركت، نتايج حاصل از اين تحليل بايد با نتايج ساير شركتهاي موجود در آن صنعت مقايسهشود تا عملكرد شركت، شفافتر و روشنتر گردد.
در ادامه، حداقل يك نسبت معروف را از هردسته معرفيميكنيم.
حاشيه ی سود خالص
حاشيهسودخالص شركت، يكي از نسبتهای سودآوری است كه ازطريق تقسيم كردن سودخالص به كل فروش محاسبهمی شود. اين نسبت نشان می دهد كهاز يكتومان فروش شركت، چهمقدار آن به سودخالص تبديلشدهاست. بهعنوانمثال، حاشيه سود خالص 30 درصد نشانمی دهد كهاز يكتومان فروش محصولات شركت، 3 ريال سود خالص به دست آمده است.
نسبت P/E
نسبت P/E(نسبت قيمت سهام به عايدي هر سهم) از طريق تقسيمكردن قيمت جاری سهام به عايدي هر سهم (EPS) در چهار فصل گذشته بهدستمی آيد.
اين نسبت نشان می دهد كه سرمايهگذار براي خريدن يكتومان از عوايد شركت، چقدر بايد بپردازد. بهعنوانمثال، اگر قيمت جاری سهام، 20 تومان و عايدی هر سهم در چهار فصل گذشته، 2تومانباشد، آنگاه نسبت P/E، 10 بهدستمی آيد. بهعبارتديگر، براي خريد يك تومان از عوايد شركت، بايد 10تومان بپردازيم. البته، انتظارت سرمايهگذاران از عملكرد آتی شركت، نقش بسيار مهمي در تعيين نسبت جاري P/Eايفا می كند.
رويكرد متداول در تحليلهاي مالي اين است كه نسبتهای P/E شركتهاي موجود در يك صنعت را با يكديگر مقايسهكنيم. اگر تمام شرايط ديگر يكسان باشد، شركتی كه P/Eآن كمتر است، ارزش بهتری دارد.
ارزش دفتری هر سهم
ارزش دفتری هرسهم شركت، يكي از نسبتهای قيمتی است كه از تقسيمكردن كلداراييهای خالص شركت (دارايی ها منهای بدهی ها) به كل سهام موجود آن بهدستمی آيد. ارزش دفتری هر سهم می تواند در تعيين اين موضوع كمككند كه آيا سهام شركت، كمتر يا بيشتر از حد قيمتگذاری شدهاست (اين موضوع، به روشهای حسابداری مورد استفاده شركت و همچنين، عمر دارايی های آن نيز بستگي دارد). اگر سهامي به قيمتي بسيار پايينتر از ارزش دفتری آن بهفروشرود، می تواند نشانگر اين باشد كه اين سهام، كمتر از ارزش واقعی خود، قيمتگذاری شدهاست.
نسبت جاری
نسبت جاری، يكي از نسبتهای نقدينگی است كه از تقسيمكردن داراييهای جاری به بدهی های جاری شركت محاسبهمی شود. اين نسبت، توانايی شركت را برای پرداخت بدهی ها و تعهدات جاری آن نشانمی دهد. هرقدر اين نسبت بالاتر باشد، قدرت نقدينگی آن نيز بالاتر خواهدبود. بهعنوانمثال، اگر اين نسبت 3 باشد، بيانگر آن است كه دارايی های جاری شركت، برای پرداخت 3 برابر بدهی های جاری آن، كفايتميكند.
نسبت بدهي
نسبت بدهی شركت، يكي از نسبتهای اهرمی است كه از تقسيمكردن كل بدهی ها به كل دارايی های شركت محاسبهمی شود. اين نسبت نشانمی دهد كه كلدارايی های شركت تاچهحد از طريق بدهی ها تأمين شده است. بهعنوانمثال، اگر نسبت بدهی 40 درصد باشد، بيانگر آن است كه 40 درصد از دارايی های شركت ازطريق ايجاد بدهی يا قرضگرفتن وجوه تأمين شدهاست.
بدهی ها، همانند تيغ دولبه عملمی كنند. اگر شرايط كلي اقتصاد نامناسب و روند حركت نرخهای بهره، فزاينده باشد، آنگاه شركتهايی كه نسبت بدهی بالايی دارند، با مشكلات مالی عديدهای مواجه خواهندبود. اما اگر شرايط اقتصادي مناسب باشد، بدهی می تواند از طريق تأمينمالی كردن رشد شركت با هزينههای پايينتر، سودآوری را افزايش دهد.
گردش موجوديها
گردش موجودی های شركت، يكی از نسبتهایكارايی است كه از تقسيمكردن قيمتتمامشدهكالای فروشرفته به موجودی ها محاسبهمی شود. اين نسبت، كارايی شركت را در مديريت موجودی ها نشانمی دهد. اين كارايی، ازطريق محاسبه تعداد دفعات گردش موجودی ها در طول سال اندازهگيری می شود.
اين دسته از نسبتها، وابستگی شديدی به نوع صنعت دارند. بهعنوانمثال، گردش موجودی ها در فروشگاههای زنجيرهای، بهمراتب بالاتر از صنايع توليدكننده هواپيماست. دراينجا نيز مقايسهكردن گردشموجودی ها در كليه شركتهای يك صنعت، اهميت زيادي دارد.