پژو GLXکه یه زمان از جونم عزیز تر بود ولی کاری کرد باهام از هرچی پژو نفرت دارم 😡😡😡😡

سال 98با پول کارگری خریدمش چون بابتش زحمت کشیده بودم خیلی دوسش داشتم و همه جوره بهش میرسیدم .من وتنها خواهر کوچیکم که اسمش مهشید بود بیشتر وقتمون تو پژو سپری میکردیم از شمال بزن جنوب ،،ازجنوب بزن شرق خلاصه اینو بگم من با دوتا از عزیزام داشتیم باهم خاطره میساختیم

خلاصه گذشت ،،،گذشت گذشت گذشت
شد سال 1403برج 3
خواهرم اومد با التماس سوییچ ماشین بگیره که مقاومت کردم ولی چون دوسش داشتم من راضی کرد و رفت .بعد یک ساعت زنگ زدم گفت میام سریع دوم گفت باخنده داداش میام اذیت نکن سری سوم جواب نداد چهارم ،پنجم ،ششم خدایا چرا جواب نمیده پدر مادرم تا مرز سکته رفتن و اخرش پژویی که دوسش داشتم تنها خواهرم تنها ستارم و برد زیر تریلیــ...این و بگم بهتون که تو زندگی شاید بدترین ضربه رو از کسی یا وسیله ای که خیلی دوسش دارین بخورین.....

حالا دیگه من موندم و یه دل شکسته با یه خواهری که زیر این سنگ خوابیده