ویرگول
ورودثبت نام
✦ ؋ـاطمـہ ساבات جزائرے ✦| نویسنـבه
✦ ؋ـاطمـہ ساבات جزائرے ✦| نویسنـבهمی‌نویسم تا زنده بمانم
✦ ؋ـاطمـہ ساבات جزائرے ✦| نویسنـבه
✦ ؋ـاطمـہ ساבات جزائرے ✦| نویسنـבه
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

«پناهگاهـِ امنِ تعصبـــــــ»

مدتی‌ست تناقضات ذهنی‌ام، طعم شیرین خیلی چیزها را از من ربوده است. همه چیز برایم از حالت مطلق خارج گشته، چه حق و چه باطل. و این آزارم که نه، عذاب زندگی‌ام شده است.

به راستی آدمی تا وقتی به انگاره‌های ذهنی‌اش شک نورزیده و آن‌ها را مطلق و بی چون و چرا می‌پندارد، چه سرخوشیِ بی تهدیدی دارد. خلاف انتظار عموم، کنجکاو بودن و متعصب نــبودن بی اندازه دشوار است. متعصب که باشی، درب‌های ورود ذهنت را می‌بندی و بی هیچ زحمتی لم داده، و به چهارتا چیزی که معتقد هستی، تا پایان عمر وفادار می‌مانی.

حالا هرچقدر هم دیگران خودشان را خفه کنند که خدشه‌ای به اعتقاداتت وارد سازند، و یا باور جدید یا کامل‌تری وارد مغزت کنند، هرگز قادر به باز کردن آن درب‌های فولادینی که تــو با سفت و سخت‌ترین قفل‌های موجود بسته‌ای، نخواهند بود. و تو راحت و آسوده با آن چهارتا عقیده‌ای که داری، سرمستانه عشق می‌کنی.

حالا اگر در این میان نیروی کنجکاوی هم در وجودت حضور نداشته باشد که مدام یا گهگاه تحریکت کند که بیشتر بفهمی، از هفت دولتِ جهان آزاد و رها هستی، چون دیگر هیچ خطری پنداره‌هایت را تهدید نخواهد کرد.

و من در این لحظه و این مکان به آسودگیِ خاطرِ افراد متعصب، به شدت رشک می‌ورزم و عمیقا دلتنگ آن احوالاتِ خوشی هستم که پیش از نفوذِ کنجکاوی به عرصه‌ی باورهایم، داشتم...

راستش خواستم از بند تعصب رها شوم، در هزار بند و ریسمان دیگر گرفتار گشتم! اما همه‌ی امیدم به روزی‌ست که این پستی و بلندی‌ها را طی کرده و به اقیانوس سرشار از اطمینانِ حقیقت رسیده و تمام وجودم را در آن غرقه سازم. به گمانم از آن لحظه به بعد، دیگر هیچ آرزویی نخواهم داشت.

تعصبذهنباور
۲۳
۱۰
✦ ؋ـاطمـہ ساבات جزائرے ✦| نویسنـבه
✦ ؋ـاطمـہ ساבات جزائرے ✦| نویسنـבه
می‌نویسم تا زنده بمانم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید