دوست و رابطه و همسر بی نقصو تمام عیار وجود ندارد .. و اگر هم باشد ...نمی تواند درد و رنج مارا بشوید . از بین ببرد ..
نجات ما وظیفه دیگران نیست...بنا نیست نیمه گمشذه ای از راه برسد و مارا (کامل)کند..... چون ماهر چه باشیم ... کافی هستیم و میتوانیم منجی خودما باشیم ...
همه ما انسانیم کامل نیستیم ولی به اقتضای موقعیت و اگاهی و ظرفیت احساسی مان ....همه تلاشمان را میکنیم که بهترین هارا برای خود و دیگران رقم بزنیم ..پرورش تصورات آرمان گرایاننه در ذهن و انتظارات غیر واقع بینانه ... فقط باعث نا امیدی و دل سردی است....
ازسویی باید بپذیریم که جلب رضایت همه امکان پذیر نیست و گاهی باید به دیگران بدون شرم و ترس (نه ) بگوییم...
هر زمان از تصمیم های جدیدت احساس گناه کردی ... به خودت یاد اور شو (بهترین کاری که میتوانی برای دیگران انجام دهی) این است که اول نیاز های خودت رو برطرف کنی تا بتونی در ارتباط با دیگران ادم بهتری باشی....
اولین قدم برای بازسازی حس ارزشمندی درونی و پرورش خویشتن دوستی تعیین مرز و حریم شخصی است که زمان و خلوت و سایر پیش زمینه های لازم برای کشف و اگاهی از افکار... هیجانات و علایقمات را به ارمغان می اورد
مهم ترین رابطه ای ک در طول زندگی تجربه ش میکنیم رابطه با خودمان است ....
تسلط بر زندگی یعنی اینکه سرانجام دریابی .. سالهای رنج برزخی نبود که که تنها باید پشت سر میگذاشتی....این رنج ها پیام خود درونی مان بود که میگفت ما توانایی و لیاقت بیشتری داریم و باید به فرد رویاهایمان تبدیل شویم....
اگر کوهی مقابله مان باشد به این معنا نیست که ما اساسا شکسته شده ایم .... همه چیز در طبیعت ناقص است و به خاطر همین نقص است که پیشرفت ممکن است ..اگرهمه چیز در یکنواختی وجود داشت ....جاذبه ستارگان سیارات...و هرانچه میشناسیم وجود نمیداشت...برای عمق و زیبایی و تکامل جنگل ها گاهی به اتش نیاز دارند ...اتش فشان ها به انفجار..ستاره ها به انهدام و انسانها معمولا نیاز دارند تا با تغیییر مواجه شوند...
بدون شکستگی خطا و شکاف و درد ... هیچ چیزی پیشرفت نمیکرد و به وجود نمی امد
اینکه ناقص هستیم دلیل بر شکستمان نیست ...بلکه نشانه این هست که انسانیم و مهم تراز همه نشونه این هست که هنوز استعدادی درونمان هست .....
وقتی اماده پذیرش تاریکی باشیم....میتوانیم نور را پیداکنیم...