ویرگول
ورودثبت نام
فاطِمه_اِف.ميم_
فاطِمه_اِف.ميم_
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

خواب!از جنس زمستاني!


امروز حس كردم نياز دارم به يك خواب طولاني،خيلي طولاني...
خوابي با ماهيت و علت خواب زمستاني_كه غذا كم هست و خواب به منظور كاهش مصرف انرژي است،نوعي دفاع انگار!_اما من آرزو دارم بخوابم چون ميبينم هر لحظه نفس كشيدن و بيدار بودن و بودن در اين دنيا سخت تر است از نفس نكشيدن،مي خواهم بخوابم چون انگار كوپن شاد بودن و شاد زيستنم تمام شده بايد آزاد بخرم و من ،آنقدر غني _از نيكي_نيستم كه گرانبها ترين كالا و ميراث جهانيان را به رسم اغنيا _آزادانه_داشته باشم ،به قدر كافي نمي دانم و نمي شناسم مغازه هاي منصف اين شهر را،نه تنها اين شهر بلكه من هيچ كجا،در هيچ جهاني _انگار!_آشنايي ندارم كه بداند فقر من را ، و منصف باشد و شادي را ارزان يا حتي به قيمت_بفروشد.
و حالا تنها چيزي كه ميدانم اين است كه يا بايد بخوابم تا بهار، يا بگردم از پي منصفي،يا همينطور زندگي كنم_نفس كشيدن هايي كه سخت تر از نفس نكشيدن است_

پ.ن:نتايجي در قرنطينه...
فاطِمه
_اِف.ميم_

نوشتهخوابخوبيشادشادي
اينروزها فقط ميكوشم كه از لغزش قدم هايم بكاهم...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید