فاطمه
فاطمه
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

پایکوبی های درد ...❤️‍🩹

خاطرات من هنوز تو را نظاره می کنند .
خنده هایت را به رخ من می‌کشند
و با سوار کردن لحظه های با تو بودنم
ذهنم را به تشنج می کشند .
و قلب من تمام آن خاطرات را
همچون ریسمانی می بافد
و مرا در محاکمه ای از قبل تعیین شده
به مسلخ می‌کشد
و ریسمان بافته شده اش را
که علت دست های پینه بسته
و چشم های پر خون دل شده
بر گردنم می اندازد
و ریسمان با بیشترین توان خود
بر گردن من چنگ می اندازد
و آن قدر محکم
که اشک بر خانه ی چشمانم
به عیادت سر می رسد
و به پاس همدردی خود را
بر جسم ناتوان من راهی می‌کند
و سینه خیز بر چهره ی سرخ من
پیش می‌رود
و بر جسمم می تازد
تااینکه در نگاه اول به عشق جان می بازد
و با غمی که بردگی خاطراتت را می کند
همراه می‌شود .
و در حالی که دست در دست هم
و رقص کنان پایکوبی می کنند
قلب من از درد به خود می‌پیچد ...



آهنگ دلم تنگه (مجید رضوی)

نویسندگیاحساسیشعرعشقدرد
یک راز هستم ، از آسمان افتاده ، در گوش شبنمی ، بر روی گل خفته . تا فاش شود این راز ، شنبم در جهان ، میزند پرسه :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید