فواد افراسیابی
فواد افراسیابی
خواندن ۱ دقیقه·۱۰ ماه پیش

وقتی از زندگی شکست می‌خوریم...

یادم نیست کجا و از زبون کی این حرف رو شنیدم، اما یادمه که خیلی به دلم نشست و خیلی ذهنم رو درگیر خودش کرد.
این‌که زندگی یه بازیه! ما تو این بازی همه تلاشمون رو می‌کنیم، همه زورمون رو می‌زنیم تا برنده باشیم اما تهش هر اتفاقی که بیفته، می‌دونیم که این فقط یه بازی بوده. برای من که همیشه عاشق بازی بودم و هستم این جمله خیلی طلایی بود. چرا می‌گم بود؟ چون یه درس جدید یاد گرفتم...

زندگی یه بازیه اما یه مشکل خیلی بزرگ داره. این‌که طراح این بازی رقیب توئه. بنابراین مهم نیست چقدر خوب بازی کنی، چقدر تلاش کنی، چقدر موفقیت به دست بیاری... زمانی‌که دیگه فکر می‌کنی بردی، دیگه فکر می‌کنی از خط پایان گذشتی... یه جوری غافلگیرت می‌کنه که حتی فکرشم نمی‌کردی.
بهترین دفاع رو هم داشته باشی، مشت سنگینش رو از یه جایی به صورتت می‌کوبونه که حتی اگه داور تا هزارم بشماره نمی‌تونی از جات بلند شی. بعد، وقتی افتادی رو زمین و به این فکر می‌کنی که کجای راه رو اشتباه رفتی، فاتحانه خم می‌شه روت، توی چشمات که حالا دارن تار می‌بینن نگاه می‌کنه و می‌گه: حالا فهمیدی اینجا رئیس کیه؟!

زندگی یه بازیه اما تو این بازی ما فقط درختیم درون سرزمینی که باد بهش حکومت می‌کنه:

ما درختانیم
و این
سلطنتِ باد است…
«نازنین نظام شهیدی»



فلسفهزندگیعشق
شاعر، تبلیغ‌نویس و نویسندۀ محتوای خلاق
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید