اول از همه: این مقاله ترجمهایست از Confirmation bias: Why you make terrible life choices و اولین تجربهی من در ترجمه ست. تمام تلاشم بر این بوده که نهایت تطبیق رو با متن اصلی داشته باشه. با این حال اگر ایرادی وارد بود، خوشحال میشم بگید و چیزی بهم یاد بدید :)
به اولین جلسهی کلاس یوگا وارد میشوید. کمی دربارهی وزنتان و اینکه چطور لباس یوگایتان به بدن میچسبد و چربیهای بدنتان را آشکار میکند نگرانید. عصبیاید که نکند مثل احمقها به نظر برسید.
فورا روی گروه خوشاستایلی که در گوشهای در حال گپزدن هستند زوم میکنید. همینطور که از کنار آنها رد میشوید، صدای پوزخندشان در گوشتان میپیچد. خدای من، آنها به من میخندند؟
ته کلاس جایی که کسی نتواند شما را ببیند، یک جا را انتخاب میکنید. مربی از همه میخواهد حرکت ماهی قوزکرده را اجرا کنند. این حرکت رو همه میشناسن؟
روی تشک تلو تلو میخورید و با تلپ بلندی روی زمین میافتید.
دور و بر را نگاه میکنید تا مطمئن شوید کسی شما را ندیده باشد. گندش بزنند! آدم کناریتان دارد پوزخندی را پنهان میکند. میدونستم. همه دارن به من میخندن.
بعد از کلاس نگاه خود را میدزدید، به سرعت از آنجا میزنید بیرون و با خود عهد میبندید دیگر هیچوقت یوگا نروید.
در کلاس یوگا، شما دنبال نمونههایی گشتید که نگرانیهایتان را تایید میکرد؛ مدلهایی که داشتند به شما میخندیدند و کسی که وقتی افتادید، یواشکی به شما خندید.
شما بقیه نمونههایی که نگرانیهایتان را تایید نمیکرد نادیده گرفتید؛ درواقع هیچکس دیگری در کلاس چندان توجهی به شما نداشت.
سوگیری تأییدی، گرایش انسان به جستوجو، تفسیر و به یادآوردن اطلاعاتی ست که باورهای ازپیشموجودش را تایید میکند.
توطئهآمیز است. روی هر تصمیمی که میگیرید اثر میگذارد. تک به تک روزها. چیزهایی که انتخاب میکنید بخرید، سلامتتان، کسی که تصمیم میگیرید باهاش ازدواج کنید، شغلتان، احساساتتان و امور مالیتان. همه در پسزمینه اتفاق میافتند، بدون اینکه متوجه شوید.
سوگیری تأییدی به سه روش تأثیر میگذارد:
سوگیری تأییدی روی نحوهی نگرشتان به دنیای اطراف تأثیر میگذارد.
وقتی در خانه تنهایید و احساس بدبختی میکنید، سریعا توی فیسبوک یا اینستاگرام سرک میکشید. به تصاویر مردم در حال سفر، پارتی و ازدواج نگاه میکنید و با خود میاندیشید هرکسی که میشناسم یک زندگی عالی دارد. به خود میگویید: «چه تنهای بدبختی هستم.»
در خانه مینشینید و احساس بهدردنخور بودن میکنید؛ همهاش به خاطر این است که شما انتخاب میکنید دنبال اطلاعاتی بگردید که احساس نکبتتان را تأیید میکند. شما میدانستید که نگاه کردن به آن عکسها حالتان را بدتر میکند اما باز هم دنبالشان بودید.
سوگیری تأییدی همچنین روی نحوهی پردازش اطلاعات توسط شما تأثیر میگذارد، اطلاعاتی که خارج از نگرش شما کاملا خنثی و بیطرف هستند؛ و گرایش به حمایت از باورهای شما دارد.
وقتی عاشق میشوید، تمام آنچه در پارتنرتان میبینید، یک آدونیس [جوان به شدت زیبارویی که آفرودیت و ونوس، الهههای زیبایی، عاشقش بودند.] زیبا و بینقص است. متوجه کوچکترین نقصی در او نمیشوید. وقتی رابطه به هم میخورد، ناگهان هرچه میبینید عیب است؛ نفس بدبو، علاقهی شدیدش به وزوز کردن بیپایان درباره موضوعاتی که اهمیت نمیدهید، مویی که موقع اصلاح در سینک میریزد و تمیز نمیکند.
شما همچنان با همان آدم قرار میگذارید، اما کارهایی که انجام میدهد را براساس احساسی که دارید، جور دیگری میفهمید.
حتی خاطرات شما هم از سوگیری تأییدی اثر میگیرد. شما خاطراتی که در سر دارید را براساس باورهایتان درک میکنید یا حتی احتمالا تغییر میدهید.
در یک آزمایش قدیمی، به دانشجویان پرینستون و دارتموث یک مسابقه بین دو دانشگاه نشان داده شد. در آخر، دانشجویان پرینستون خطاهای بیشتری از دارتموث، و دانشجویان دارتموث خطاهای بیشتری از پرینستون را به یاد آوردند.
هر دو گروه دانشجویان عمیقا باور داشتند که دانشگاه آنها بهتر عمل کرد. بنابراین آنها گرایش داشتند بیشتر نمونههایی را بهیادآورند و فراخوانی کنند که نشان میداد دانشگاه آنها طرف خوب ماجرا و دانشگاه مقابل طرف بد ماجراست.
شما دنبال شواهدی میگردید که باورهای شما را تأیید میکنند چون اشتباه کردن مزخرف است. اشتباه کردن به این معنی ست که شما آنقدری که فکر میکنید باهوش نیستید. بنابراین دنبال اطلاعاتی هستید که چیزهایی که میدانید را تأیید کند.
در یک آزمایش مشهور، وقتی به شرکتکنندگان شواهدی نشاندادهشد که خلاف اعتقادات سیاسیشان بود، بخشهایی از مغز که با درد فیزیکی مرتبط بود بیشتر فعال شد؛ انگار اشتباه کردن از نظر فیزیکی آزاردهنده است.
قبول کردن نظرات مخالفی که هدفش موضوعاتی ست که برای شما اهمیتی ندارد، آسان است. اما همچنین شما عقاید عمیقی دارید که بخش اصلی هویت شما را شکل میدهد (به عنوان مثال اینکه شما آدم مهربانی هستید یا اینکه نظرات سیاسی شما درست است). شواهدی که خلاف این باورها را نشان میدهد، اغلب باعث ناهنجاری شناختی میشود؛ احساسی سرشار از نگرانی و اضطراب.
ناهنجاری شناختی واکنش مبارزه یا گریز را برمیانگیزد؛ یا پایتان را توی یک کفش میکنید و دو برابر قبل پای عقاید موجودتان میایستید (مبارزه) یا از واقعیت مخالف فرار میکنید (گریز).
این مسأله هم درمورد جنبهی جسمانی و هم جنبهی روانی شما صدق میکند. وقتی حقایق مخالفْ هویت شما را به چالش میکشد، مغز شما تهدید روانی را درک میکند و از شما در مقابل آن حفاظت میکند، انگار یک تهدید فیزیکی واقعی ست.
تلاش بسیار زیادی برای پذیرفتن فرضیههای مخالف و تلاش برای ارزیابی شواهد له و علیه آنها لازم است.
در نتیجه مغزتان به سریعترین مسیر برای رسیدن به یک راهکارْ میانبر میزند. ارزیابی اطلاعات متناقض و فهمیدن اینکه کدام درست است، کار زیادی میطلبد. دنبال دو تا سه چیز گشتن برای پشتیبانی از دیدگاه فعلیتان، کار خیلی آسانتری است.
وقتی وارد هر تعاملی میشوید سعی دارید حقانیت خود را ثابت کنید، در برابر سوگیری تأییدی سر تسلیم فرومیآورید.
محققان مطالعهای روی دو گروه از کودکان در مدرسه انجام دادند. گروه اول از مشکلات چالش برانگیز اجتناب میکردند، زیرا این کار با ریسک بالای اشتباه کردن همراه بود. گروه دوم فعالانه به دنبال مشکلات چالش برانگیز به خاطر فرصت یادگیریای که در اختیارشان میگذاشت میرفتند، حتی اگر احتمال داشت اشتباه کنند. آنها دریافتند که گروه دوم پیوسته از گروه اول بهتر عمل میکردند.
کمتر روی برحق بودن، و بیشتر روی تجربهی زندگی با کنجکاوی و شگفتی تمرکز کنید. وقتی با آغوش باز پذیرای اشتباهکردن باشید، درهای جدیدی از بینش به سوی خود باز میکنید.
درک دیدگاههای مختلف میتواند به شما کمک کند چشمانداز خود را اصلاح کنید. به گفتهی پژوهشگران، شما واقعا میتوانید باورهای عمیقتان را تغییر دهید. ترفند؟ خود را با تنوع دیدگاههای مختلف احاطه کنید.
فرض کنید میخواهید یک خانه بخرید، و از یکی به طور ویژه خوشتان آمده. از یک دوست بخواهید آدمبدهی ماجرا شود و دلایلی برای نخریدن این خانه ارائه کند. با این کار شما میتوانید مطمئن شوید از زوایای دیگری به غیر از زاویه دید خودتان هم به ماجرا نگاه میکنید و تصمیم عاقلانهای میگیرید.
برای مقابله با سوگیریهای شناختی باید واکنشهای غریزی خود را ارزیابی کنید.
دفعهی بعدی که با حقایقی برخورد کردید که جهانبینی شما را به طور کامل تایید کرد، توقف کنید. به
فرضیاتی که دارید، بیندیشید و دنبال راههایی بگردید که به خودتان ثابت کنید اشتباه میکنید.
فرض کنید یک عشق قهوه هستید؛ به فنجان صبحگاهیتان نیاز دارید تا بتوانید درست و حسابی کار کنید. وقتی که دارید لابهلای مطالب تازهی فیسبوک میچرخید، مقالههایی که فواید قهوه را نشان میدهند، فورا توجه شما را به خود جلب میکنند.
آسان است که این مقالهها را بخوانید و با خودتان بگویید: «آها، تمام تصمیمات زندگیم رو تایید میکنه.» دفعهی بعد که خودتان را در حال انجام این کار گیر انداختید، تلاش کنید فعالانه دنبال اطلاعاتی بگردید که با آنچه به آن اعتقاد دارید، متناقض است.
سوگیری تأییدی بخش اجتنابناپذیری از نحوهی تصمیمگریتان است. یک صفت تکاملی است که نحوهی نگرشتان به دنیا را تحت تأثیر قرار میدهد و چیزی نیست که همیشه بتوانید بر آن غلبه کنید.
اما وقتی تصمیمات بزرگ میگیرید، تصمیماتی دربارهي سلامتتان، امور مالیتان، زندگی عاطفیتان، میخواهید تأثیرات منفی آن را تا جایی که میتوانید کاهش دهید. یادگرفتن و درک اینکه سوگیری تأییدی چطور کار میکند، به شما فرصت میدهد جنبههای منفی آن را حنثی کنید و تصمیمات منطقیتری بگیرید.
بنابراین دفعهی بعد که از حرکت ماهی قوزکرده به چیوهوا در حال پرواز میروید، نگران نباشید، کسی به شما نگاه نمیکند.