Fatemeh·۱ ماه پیشدر آغوش گرم طوفانوقتی کلمه طوفان به گوشتان میخورد اولین چیزی که به یادتان میآید ، آب و هوای بارانی ، گرد و غباری که همه جا را فرا گرفته ، باد شدیدی که شاخ…
Fatemeh·۲ ماه پیشخسته شدی!مدت ها است که به آمدنت میاندیشم با اینکه میدانم هرگز نمیآیی . اما چه کنم؟ با این حقه ها خودم را سرگرم میکنم، تا شاید فراموشت کنم اما حت…
Fatemehدرنشر یاز؛·۲ ماه پیشنگاه مرگبارامروز ۷/۲۷ حدوداً ۱۲ ظهر خوابیدم . اولش خیلی لذت بخش بود ، فکر کنم مدت ها بود که انقدر با آرامش نخوابیده بودم. اما بعدش دیدمت ، میان جمعیت…
Fatemeh·۳ ماه پیشمن میخوابم چون...زمانی که کودک بودم از خوابیدن متنفر بودم ، از به پایان رسیدن روز و فرا رسیدن شب تنفر داشتم . دلم میخواست همواره صبح باشد ، بازی بکنم و کارت…