ویرگول
ورودثبت نام
علیرضا غفاری
علیرضا غفاری
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

مروری بر "فوکو 2.0: فراتر از قدرت و دانش" اثر اریک پاراس

نویسنده: مایکل ماهان از دانشگاه بوستون

مترجم: علیرضا غفاری

کتاب "فوکو2: قراتر از قدرت و دانش[1]" در 204 صفحه به قیمت 29 دلار در سال 2006 توسط انتشارات Other Press روانه بازار شده است. نویسنده ی این کتاب اریک پاراس[2] دکتری خود را در رشته ی تاریخ اندیشه اروپا از دانشگاه هاروارد اخذ کرده است. او در مرکز مطالعات اروپایی، وابسته به دانشگاه هاروارد فعالیت می کند.

همچون یک کارگاه یا باستان شناس خوب (به معنای متداول کلمه) پاراس همه ی سرنخ ها را دنبال کرده و تفسیر جدید خود از آرشیو فوکو را، مبتنی بر دست نوشته ها و سخنرانی های بیشتر مبهم و منتشرنشده ی وی قرار داده است.بیشتر این ابهام ها در کتاب "نوشته ها و سخنان" یافت می شوند، اما پاراس با وسواس زیاد قسمت عمده ای را استخراج و با حدود 200 ساعت کار بر روی نوار ضبط کرده است. او این دوره سخنرانی ها را متون فوکویی مستقل تلقی می کند که یکپارچگی خاص خودشان را دارند و به طور موثر نشان می دهد که آنها باید در واقع اینگونه مورد بررسی قرار گیرند.

پاراس این متون را "نقطه شروع" کار فوکو می نامد. خواننده ی آشنا با متون راجع به فوکو این کتاب را تازه، مهیج و محرک خواهد یافت. پاراس چندین رویارویی جذاب بین فوکو و متفکران پیشرو هم عصر او را شرح می دهد. بحث "باستانشانسی دانش" بویژه به عنوان یک پاسخ مستقیم به سارتر روشنگر است. خواننده احساس می کند که این بحث بسیار بیش از پژوهش توماس آرفلین با بحث مورخی روشنفکر همخوان است. توماس آرفلین رابطه ی فوکو و سارتر را بررسی کرده است. (Sartre, Foucault, and Historical Reason: A Poststructuralist Mapping of History, 2 Volumes, Chicago: The University of Chicago Press, 2005)

پاراس نتیجه ی " باستانشناسی دانش" را مواجه ای بین سارتر و فوکو تعبیر می کند که توسط فوکو تنظیم شده است. پیوندی که مولف میان آخرین گفته های سارتر در"کلمات" و آخرین گفته های[فوکو] در"باستانشناسی دانش" برقرار می کند، نتیجه ای دلسرد کننده فراهم می آورد.

پاراس از "یکی از غیرقابل فهم ترین" و "پیچیده ترین" لحظات در زندگی حرفه ای فوکو یک بحث همدلانه فراهم می آورد: "واکنش اولیه و مثبت به انقلاب ایران". رویدادهای زمستان 1979-1978 شوق فوکو به انقلاب را سرد می کند، و او را به ترک مفاهیم برتری دولت، ایدئولوژی، طبقه، سرکوب، شیوه تولید و مباحثات مربوط به فهم خود از قدرت سوق می دهد. فوکو از مارکسیسم جدا شد و مقولات لیبرال حقوق و قاعده قانون را پذیرفت. بعضی از این مقولات در خلال ریاست او بر دپارتمان فلسفه مارکسیست در Vincennes دوباره آشکار شد، اما بازگشتشان دیری نپایید. پاراس –به عنوان مورخی روشنفکر- ریشه ی این تحولات فکری فوکو را در تاثیر فیلسوفان نوینی –خصوصا گلاکسمان و لوی- و دوستش ژیل دلوز می یابد.

پاراس این سرگذشت را به شیوه ای کاملا مستند، بسیار آرامتر و دقیقتر از آنچه در اینجا بیان می کند توضیح می دهد. عنوان "فوکو 2.0: فراتر از قدرت و دانش" در نگاه اول تا حدودی پرطمطراق به نظر می رسد. بله همچون آخرین نسخه برنامه های مایکروسافت(Office 2010, Windows XP SP3,…) گروه دانشجویان فوکو با این نسخه جدید فراتر از مطالعات قبلی، یک جهش کوانتمی ایجاد کرده اند. اما متخصص رایانه ی موسسه ای که در آن کار می کنم به من اطمینان داد که "2.0" فقط یک پیشروی رشدیابنده ساده را نشان می دهد. اما در واقع ما با این بخش جدید و هیجان انگیز از کار به سطح جدیدی رسیده ایم.

پاراس تاکید می کند که فوکو از باستانشناسی و تبارشناسی یعنی نشانه های اقدام فلسفی اش دست کشیده و "فراتر از قدرت و دانش" رفته است، او بدینوسیله ادعای "2.0" را تضمین می کند. بی تردید این ادعا جسورانه است. مجموعه درسهای 1979 فوکو یعنی، "تولد زیست-سیاست"بخش وقتگیر مجلد "تاریخ جنسیت" را تشکیل می دهد و فوکو در آن به طور مفصل از تبارشناسی و قدرت نوشته است. بر طبق نظر پاراس، "ترک تدریجی تبارشناسی را دید...".

پاراس می پرسد، "چرا فوکو استفاده از کلمه باستانشاسی را جهت توصیف تحقیقاتش متوقف کرد؟"(P.46) اما او چنین نکرده است. او نه "تبارشناسی"(حداقل به گمان خودش) را ترک کرد و نه استفاده از کلمه "باستانشاسی" را. و البته محقق دقیقی چون پاراس این نکته را می داند. تسلط پاراس بر متون مناسب غیر قابل انکار است. دقیقا یکسال پیش از مرگ فوکو از وی راجع به "چرخش در تمرکز در روش شناسی" آثاراش از باستانشناسی به تبارشناسی پرسیده شد. فوکو پاسخ داد که تفاوت بین روش و هدف است و او هیچگاه پرداختن به باستانشاسی یا تبارشناسی را متوقف نکرده است.("The Culture of the Self" discussion session, available at the Cal Berkeley Language Lab)

دقیقا یک ماه پیش از مرگش کتاب "کاربرد لذت" با توصیفی از کارش برحسب باستانشناسی و تبارشناسی انتشار یافت. [مقاله] "روشنگری چیست؟" –زمان دقیق انتشار آن مشخص نیست- در همان ایام همراه با بحث مهم باستانشناسی و تبارشناسی منتشر شد. نویسنده هنوز هم ممکن است بخواهد در موردش بحث کند، اما این چند اختلاف آشکار در متون، مستلزم توجه بیشتر است. دیگر ادعای اصلی در قالب یک سوال مطرح می شود: "چرا و چگونه فوکو از یک فیلسوف غائب فاعل شناسا به فیلسوفی بدل شد که به طور کامل با فاعل شناسا سر و کار دارد؟".

شاید صورتبندی سوال بیش از حد آسان باشد. به طور مشخص فوکو در آثار اولیه اش به فاعل شناسای پدیدارشناسی حمله می کند، اما روشن نیست که دلمشغولیش به فاعل شناسا دغدغه ای تازه باشد. در یکی از چندین موقعیتی که فوکو برچسب "ساختارگرایی" را رد می کند –و پاراس این را ذکر می نماید- فوکو آثار اولیه اش یعنی "باستانشناسی دانش" و "نظم چیزها" را با حوزه ای مربوط می داند که از "وجود انسان، آگاهی، منشا و فاعلی که آنها را نمودار می کند، می پرسد."(P.37)

من با هر دو ادعای پاراس مخالفم، با این حال این اثر را بسیار ارزشمند و برانگیزاننده می دانم. این اثر قسمتی تحسین برانگیز از یک پژوهش است.

منبع: https://ndpr.nd.edu/News/25130-2-0-Beyond-Power-And-Knowledge

[1] Foucault 2.0: Beyond Power and Knowledge

[2] Eric Paras

میشل فوکوفراتر از قدرت و دانشمرور کتابجامعه شناسیفلسفه
یادداشت های یک مدیر عامل
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید