ویرگول
ورودثبت نام
Fatemeh- Gh
Fatemeh- Ghدر بند ِ کلمات و علاقه‌‌مند به کسب و کار با کلمات
Fatemeh- Gh
Fatemeh- Gh
خواندن ۱ دقیقه·۷ ماه پیش

اینا رو بهت میگم چون دوست دارم...

یک خلسه عمیق لازم است تا باز شروع کنم به نوشتن. نوشتنی که بهم بفهماند دارم به چه چیزی فکر میکنم. چه احساسی دارم؟ در کجای این دنیا قرار گرفتم؟ دارم به کدام سمت کشیده می‌شوم؟ حسم چیست؟ حالم چگونه است؟

و درود بر پریود که اگرچه دردناک و سخت است و جانت را بالا می‌آورد تا همین چند قطره خون بی خاصیت بالاخره سر و کله‌ش پیدا شود، اما یک جور اتصال است به آن قسمت دست نیافته و تاریک درونت که در روزهای غیرهورمونی می‌توانی به راحتی سرکوبش کنی و حالا نه. حالا دیگر توان زدودن ابرهای تاریک را نداری و همه چیز بالاست و تو می‌توانی پیام‌های آن عمق را دست بلند کنی و برداری و بخوانی.


مثلا بخوانی: راهی که می‌روی ته ندارد. و بعد بنشینی و گریه کنی برای این راه بی‌انتها. بعد باز برگه دیگری برداری و بخوانی که نوشته: دوستت ندارد آدم ساده. تو هم دوستش نداری. تظاهر می‌کنی فقط و عصبانی شوی و کاغذ را بین انگشتانت له کنی و بیندازی دور. کاغذ دیگری برداری که درونش نوشته: داری سعی می‌کنی کسی باشی که برایش مهم است و خودت می‌دانی که نیست و بخندی و با قدرت و هیولاوار کاغذ را بیندازی یک گوشه.

بعد خوشحال باشی که کسی صدایت را شنیده و جوابی برای گفتن دارد. حالا دیگر هرکاری کنی می‌دانی که کسی پیش از تو جوابت را داده. کسی راهنمایی‌ت کرده. کسی چیزی را گفته که باید می‌شنیدی و بعدها نمی‌توانی فکر کنی نمی‌دانستی.

خلسهغمزندگی
۶
۱
Fatemeh- Gh
Fatemeh- Gh
در بند ِ کلمات و علاقه‌‌مند به کسب و کار با کلمات
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید