آهو
آهو
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

ناایمن

بیقراری ها،

ستون فقرات ارواح زنانگیم را

خرد کرده


عریانی در این مِه

صدای ناقوس کلیسایی است

که پیش از میلاد صلیب به صدا درآمده!


تنم،

روح خاکستری است که

زوزه حنجره هایت را

به گور آتش ها نشسته است..


روحم،

انگار می خواهد از رگ پستان هام

بجهد بیرون


گره های این نقش

جای خالی رد انگشتان سازشگرت را

هر شب

خون باز می کنند

هر شب


هر شب

هر شب

هر صبح،

شبی است که امتداد این درد را،

بر شانه هام چنگ می زند


هر ظهر،

هم،

شب است

که از درد بی قابله

گوشه خودم

برای هزارمین بار

سِقط می شوم..

4 می 2021

بیقرایزنروحتن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید