دختر مهتاب·۲ ماه پیشبازگشت به تن ، بازگشت به خانهگاهی بدنم برایم خانهای ناامن بوده؛پر از ترس، درد، و خاطراتی که نمیخواستم لمسشان کنم.پس پناه بردم به ذهنم
محمدرضا محمودی·۳ ماه پیشمیل به تصاحبمیشود دراینباره ادعا کرد؛ تمام رفتار ما برای تعیین قلمرو و تصاحب چیزها برای خود است. در اینصورت، تن خاکیِ من که حتی ازآنِ خودم نیست چط…
O' min·۲ سال پیشجهان!مرگ پایانِ نمایش نیست.مرگ پایانِ نمایشِ عروسکها نیست.تن اقیانوس است؛ اقیانوسی پهناور و شور!با ماهیان رنگی، عجیب!مرده!بعضی ماهی ها مرده اند…
Marjan Hosseinpoor·۲ سال پیشتجربه زیستهفقط آمدم بپرسم که زندگی، مفاهیم و تجربه های زندگی، از طریق تن به فهم در می آیند یا روح/ذهن؟ آیا تن، بیرون از ذهن معنایی دارد؟ یا همه چیز حت…
به تماشا و تامل·۳ سال پیشبدن؛ قفس روح یا ماشین فوقپیشرفته فرسوده؟همه ما با بدن خودمان عادت کردهایم. ضعفهایش را اگر نپذیرفتهایم لااقل میشناسیم. خود من میدانم خوردنیهای نفخدار رودهام را به زحمت م…
محمد نوزارع·۳ سال پیشتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت تتتتتتت|ت|تتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت…
شاهین تحریمی·۴ سال پیشدر سوگِ تندر پیچ و تاب کلمات،شعر را به مانند چربی در خونِ معنا حل میکنم؛هرچند تیره و غلیظ،اما ترا میبینم،میبینم که به مانند گرمازدگی بیشرمِ تابست…
آهو·۴ سال پیشناایمنبیقراری ها،ستون فقرات ارواح زنانگیم را خرد کردهعریانی در این مِه صدای ناقوس کلیسایی استکه پیش از میلاد صلیب به صدا درآمده!تنم، روح خاکستری…
محمدرضا اسدی·۴ سال پیشجان و تنتن ز جان و جان ز تن مستور نیست لیک کس را دید جان دستور نیستمولویتن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان…