پیش نوشت:
این روزها کمی فشار کاری ام بیشتر از حد معمول شده و به همین خاطر، کمی در نوشتن کم کار شده ام که حتما خواهید بخشید. ولی موضوع این پست از آن دست موضوعات جذابی است که حتی نوشتنش هم برای خودم آموزنده است. کاش مطالعه اش برای شما هم خالی از لطف نباشد.
اصل ماجرا:
این سناریو رو تصور کنید:
لابلای گرفتاری های کاری، همین که زمانی رو برای حضور در نزدیکترین دفتر پلیس + 10 صرف کنیم و درخواست کارت سوخت بدهیم خودش عذابی الیم است. هم از جهت مواجهه با فرایندهای اداری اغلب پیچیده و زمان بر و هم از جهت ملاقات با افرادی بعضا خونسرد و بی تفاوت نسبت به انتظارات ارباب رجوع و هم بعضا از حیث صرف زمان انتظار نسبتا طولانی در صف های نسبتا طویل و البته آنهم در این شرایط کرونایی.
القصه چند ماه قبل بالاخره بعد از مدت ها مقاومت و نهایتا پذیرش جدی بودن ماجرای کارت سوخت، برای درخواست کارت سوخت به دفتر پلیس +10 مراجعه کردم و درخواستی دادم و صد البته با همه حواشی پاراگراف قبل هم مواجه شدم و بالاخره با پاسخ مسئول مبنی بر این که "کارت برای شما پست میشه (و اگر بعد از 2 یا 3 ماه پست نشد)، بیا برای پیگیری" از دفتر خارج شدم.
امروز و بعد از گذشت حدود 5 ماه از اون ماجرا، حدود 9 شب و حین ورود به منزل، متوجه برگه اخطاریه اداره پست مبنی بر مراجعه جهت تحویل (و طبیعتا نبود من در منزل) مواجه شدم و البته در حالت عادی روال به این ترتیب بود که این خودش شروع ماجرایی دیگر و اختصاص دو تا سه ساعت وقت مفید برای مراجعه به دفتر پستی و پیگیری دریافت کارت سوخت و صف و فرایند و بی تفاوتی و کرونا و ...
ماجرا اما کمی متفاوت است. چطور؟
پستچی محله ما به درستی و بنا به تجربه، به این موضوع که عمده افراد به دلیل گرفتاری و حضور روزانه در محل کار، ممکن است برای تحویل گرفتن محموله در مقصد حاضر نباشند، پی برده و به همین خاطر، روی برگه اخطاریه، شماره همراه خودش به همراه جمله ای یادداشت به این مضمون " لطفا اگر در آدرس تشریف دارید، هماهنگ کنید تا مرسوله ی شما برگشت داده نشود" رو درج کرده و به این ترتیب، میشه با تماس با این مامور پست، ازش درخواست کرد تا نسبت به مراجعه مجدد و تحویل بسته در ساعات غیراداری هم اقدام کنه و البته کیه که حاضر نیست در برابر لطفی به این بزرگی، مبلغ مناسبی هم به عنوان تشکر و یا شیرینی به ایشون پرداخت کنه؟
جالب این که برخلاف روش معمول قیمت گذاری خدمات بر اساس بهای تمام شده + سود مشخص، این سرویس از اون دست خدماتیه که مخاطب اغلب به صورت همت عالی و بسته به ارزشی که این خدمت براش به همراه داره (قیمت گذاری بر مبنای ارزش ادراک شده از سوی مشتری)، نسبت به پرداخت وجه اقدام کنه. هرچند طبیعتا خود پستچی هم یک کف قیمتی معقول برای ارائه خدماتش در نظر داره و در صورت پرداخت وجهی کمتر از اون از سوی مشتری، اون مبلغ رو مطالبه می کنه.
به این ترتیب، مامور پست محله ی ما تونسته با شناسایی درست نیاز بخشی از مخاطبان (افراد شاغل) و طراحی سرویسی برای برآورده سازی این نیاز (حمل و تحویل بسته در ساعات غیراداری)، علاوه بر این که افراد سرشلوغ رو از مراجعه اضافی به دفاتر پست برای پیگیری محموله شون بی نیاز کنه، زمینه ای رو برای کسب درآمد بیشتر خودش فراهم کنه.
تکمیلی:
اشاره به اپلیکیشن تاکسی 360 هم به عنوان یک نمونه سرویس امروزی و برای تکمیل این موضوع خالی از لطف نیست. اپلیکیشنی که با شناخت درست نیاز متقاضیان تاکسی های اینترنتی برای مقایسه بین اپلیکیشن های سرویس دهنده های مختلف، امکان درخواست از طریق این اپلیکیشن و دریافت پاسخ اسنپ، تپسی و ... روی اون برای مقایسه سریعتر و درخواست مستقیم از طریق همین اپلیکیشن (به جای باز کردن چند اپلیکیشن و ثبت درخواست به صورت همزمان و سوئیچ کردن مداوم بین اونها برای بررسی وضعیت درخواست) رو برای کاربرانش فراهم کرده.
پس نوشت:
برای خلق ارزش لازم نیست دنبال زیرساخت های پیچیده سخت افزاری و نرم افزاری، ایده های آنچنانی، امکانات عریض و طویل و خدم و حشم و ... باشیم. گاهی همین که بازار، مخاطبان و مشتریان و نیازهای اونها رو به درستی بشناسیم و خلاهای موجود و نیازهای برآورده نشده رو درک کنیم، می تونه سرنخ های فوق العاده ای برای طراحی یک خدمت یا محصول محسوب بشه.
درباره من:
در کنار مجموعه ها هستم تا ضمن جلب توجه بیشترشان به رفتار بازار، رقبا و مشتریان، کمک کنم منابع ارزشمندشان را به نحو اثربخش تری در بخش بازاریابی، تبلیغات و فروش محصولات به کار بگیرند.
حمیدرضا قاضی مقدم
دانش آموخته دکتری بازاریابی | دانشگاه علامه
این یادداشت و یادداشت های مشابه در سایت بازاریابی در خط مقدم