فردوسی قهرمانها را چرخانده است؛ یعنی هیچگاه نخواسته که دین و باور خاصی را ترویج دهد. مثلا به جای آنکه مشی و مشیانه را مطرح کند این دو واژه را حذف کرده است. در حالی که در تاریخ طبری و … این موضوعات وجود دارد. وی سعی داشته که بدین شکل این اثر را نگاه دارد که با هیچ یک از اعتقادات روز آن قرن تلاقی پیدا نکند.من فکر می کنم کاری که فردوسی کرده باعث شده است که شاهنامه را خلاف دین فرض نکنند و ما بتوانیم به راحتی نام فرزندانمان را اسفندیار بگذاریم. این هنر فردوسی است. برای اینکه هیچگاه به جنگ با عقاید و به سراغ داستان نخستین انسان نرفته و گفته است که وقتی آفتاب وارد برج حمل شد کیومرث کدخدا شد.