همه از انتشار خوب سود میبریم.
فرایند انتشار ارتباطی با چاپ ندارد. انتشار یعنی پذیرش چالشهای ارائه ایدهای نو، به افرادی که خواهان آن هستند.
مسئول آزمایشگاه است که پشت صحنه حواسش به سایر دانشمندان هست تا عملکرد خوبی از خود در کنفرانس نشان دهند. سخنرانی اوست که کار را جلو میبرد.
آن «بیل گراهام» (Bill Graham) است که اثر گروه «گریتفول دد» (Grateful Dead) را بر روی صحنه میبرد.
آن «جین فایول» (Jean Feiwel) که موفقیت مجموعه هری پاتر را در کتابفروشیها رقم میزند.
انتشار خوب، موفقیت یک ایده یا شخص را تضمین نمیکند. در عوض، شرایطی برای گسترش حداکثری آن ایده مهیا میکند که اغلب شامل موارد زیر است:
اشتیاق زیاد: در لحظه و زمانی که محصول هنوز مورد استقبال بازار قرار نگرفته، ناشر در واقعی پلی میان حال و آینده است.
پشتیبانی عالی: تیم فنی وظیفه پیادهسازی، تیم عملیاتی وظیفه بررسی کیفیت و مدیر راهبردی است که اولیتها را مشخص میکند.
سیاست آگاهانه: ناشر با جامعه مخاطب آشناست و میتواند کار را با نیاز بازار هماهنگ کند.
توزیع هدفمند: اگر محصول در زمان و موقعیت مناسب عرضه نشود، فرصت پیشرفت از دست میرود.
سازگاری و سرمایهگذاری: ایدههای اندکی در همان اولین ارائه مورد استقبال قرار میگیرند. سازگاری یعنی اشتیاق برای تلاش مجدد و سرمایهگذاری نیز این امکان را فراهم میکند.
هر موفقیتی به معنی انتشار خوب نیست. اما انتشار خوب، شانس موفقیت را افزایش میدهد.
ناشران به ندرت آن توجهی که لایقش هستند را دریافت میکنند. کاری دشوار که نیازمند پایداری و توجه است.