اطلاعات نامتقارن مشکلات واقعی ایجاد میکند. و اصلاح جریان نمایههای مفید به نفع هر دو طرف است.
شرکتهای سیگار اطلاعات زیادی درباره اعتیادهایی که ایجاد میکردند و بیماریهای ناشی از آن داشتند. اگر عموم مردم میدانستند، انتخابهای متفاوتی میکردند.
شرکتهای خودروسازی در ایالات متحده ملزم به گزارش نقصها و صدمات به دولت هستند. در نتیجه، طراحی خودروها بهبود مییابد، فراخوانهای ایمنی انجام میشود و جانها نجات پیدا میکند.
آیا باید به یک دانشجوی مفروض در مورد نرخهای پذیرش، اندازه کلاسها و آموزشهایی که اساتیدشان دیدهاند، حقیقت گفته شود؟ در مورد ایمنی محوطه دانشگاه و رضایت و رفاه دانشجویان چطور؟
شرکتهایی که چمن مصنوعی میفروشند از یک دبیرستان به دبیرستان دیگر سفر میکنند تا جایگزینی برای چمن عرضه کنند. هر کمیته مدرسه اطلاعات کافی ندارد و به ندرت به دادههایی که شرکت دارد دسترسی پیدا میکند. چه کسی سود میبرد؟
شرکتهای بیمه و بیمارستانها دقیقاً میدانند هزینههای جراحی چقدر است. و همچنین میدانند کدام پزشکان بهترین (و بدترین) نتایج را دارند. نگه داشتن این اطلاعات به عنوان یک راز چگونه به بیمار کمک میکند؟
در مسائل بهداشت عمومی، ما چقدر با داستانها مواجه میشویم در مقایسه با اینکه چقدر آمارهای قابل تأیید و مرتبط، به وضوح ارائه میشود؟ آیا یک مداخله واقعاً پرخطر است یا فقط اینطور احساس میشود؟
در کوتاهمدت، اقتصاد به نظر میرسد که کسبوکارها را به نگه داشتن اطلاعات به صورت مخفی و مبارزه با اقدامهای اجتماعی سوق میدهد. اما تاریخ نشان میدهد صنعتی که به خوبی تنظیمشده به مصرفکنندگان آگاه خدمت میکند، در واقع ارزش بیشتری ایجاد کرده و سود بیشتری تولید میکند.
سازمان غذا و داروی ایالات متحده (FDA) در سال ۱۹۳۸ گسترش یافت زیرا کرمهای چشم و پوست که به راحتی در داروخانهها در دسترس بودند، باعث کوری زنان میشد. با داشتن اطلاعات بهتر و اعتماد بیشتر از سوی مصرفکنندگان، آن صنعت اکنون ۱۰,۰۰۰ برابر بزرگتر از قبل شده است.
وسوسهانگیز است که در سایهها پنهان شویم، حقیقت را پنهان کنیم و به سمت پایین برویم.
رقابت برای بالا رفتن نیازمند پایهای از اعتماد است و اعتماد از اطلاعات مرتبط حاصل میشود. نور خورشید دیدن مسیر پیش رو را آسانتر میکند.
لینک مرجع: https://seths.blog/2024/12/if-they-know-they-should-tell-us/