«بازار آزاد» بیشتر به افسانه شبیه است. بازارهایی که بهجز در برخی بازیهای رومیزی، در زندگی واقعی وجود ندارند.
ما با جان و دل برای موضوعاتی از جمله کالاهای خطرناک، کلاهبرداری، معاملات نهانی، ضمانت خرید و فروش، نماد بازرگانی، سم ریزی در ذخایر آبی، فروش هروئین به کودکان و غیره مقررات تنظیم میکنیم.
همه این مرزها به منظور خلق بازارهای منعطف بیشتری طراحی شدهاند. بازارهایی که به مشتریهای جدید به اندازه قدیمیها خدمت میکنند. بازارهایی که در نهایت به فرهنگ خدمت میکنند.
ما چندان در این موضوع خوب نیستیم؛ اما تلاش کردن تنها راه است. پرسش درست این نیست که: «چگونه مقررات را حذف کنیم؟». بلکه ممکن است این باشد که: «چگونه با گذشت زمان به آن انعطاف بیشتری ببخشیم؟».