اگر تمامی ساختمانهای یک مرکز خرید، تنها یک مالک داشت، اجارهها و همچنین هزینه تمامی محصولات بالا میرفت. مالک سهم بالایی از سود تمامی مغازهها را برداشته و نوآوری نیز تحت تاثیر قرار میگرفت.
انحصار گوگل حقیقت دارد.
گوگل هر ساعت بیش از یک میلیون دلار به شرکت اپل پرداخت میکند، تا موتور جستجو پیشفرض تلفنهای همراه باشد. در حقیقت، مورد تهدید قرار گرفتن توسط یک موتور جستجو نسبت به مالکیت آن، برای اپل بیشتر سود دارد. گوگل بیش از آنچه که باید هزینه پرداخت میکند، چرا که برتری آن، گزینههای کمتری مقابل تبلیغکنندگان میگذارد. و با کنترل جریان توجه در فضای وب، آنها میتوانند نحوه کارکرد وبسایتها و تجربه آنلاین ما را تعیین کنند.
از زمانی که آدام اسمیت شروع به نوشتن درباره سرمایهداری کرد، همه متوجه شدند که انحصارطلبی یک نقص در ساختار بازار آزاد است. مزیتی برای صاحب انحصار، تا از طریق آن، مشتریهای خود را نادیده گرفته و در نتیجه، همگی آسیب ببینیم.
یک شرکت زمانی رشد میکند که در خدمترسانی به مشتریان، تامینکنندگان و کارمندان خود پیشرفت کند.
یک شرکت زمانی به یک انحصار تبدیل میشود که در انحصارگری پیشرفت کند.
شرکتهای اندکی هستند که در زمینه بازاریابی انحصار خود، عملکردی بهتر از گوگل داشته باشند. گوگل به ندرت هزینهای از کاربران خود دریافت کرده و در عوض، نرمافزارهای رایگان و روایتهای تعاملی بسیاری ارائه میدهد. از همین طریق هر روز بیشتر از پیش توجه ما را به خود جلب کرده و با استفاده از این روش، دست به ایجاد وظیفه کاذبی میزنند که برای همه ما هزینهبر خواهد بود. تنها رقبایی مانند ecosia، duckduckgo و kagi نیستند که هزینه این انحصار را میپردازند. وقتی شرکتی قوانین را تغییر داده و بهجای بهتر، بر بیشتر متمرکز میشود، همگی هزینه میدهیم.
لینک مرجع: https://seths.blog/2023/09/more-vs-better/