رشد کردن معمولا حس خطرناکی دارد. حسی که در واقع یک مکانیزم حفاظتی است. راهی برای اجتناب از شکست یا حتی ترس از شکست.
البته که ریسک نیز با خود حس خطر را به همراه دارد (یا حداقل باید داشته باشد). تفاوت قائل شدن میان این دو، کار دشواری است. موضوعی که در واقع دلیل ارزشمند بودن دستورالعملها، روشها یا یافتن راهنماهای باتجربه است.
وقتی شرایط را برای تنش حمایت شده و این حس که «شاید جواب ندهد» فراهم میکنیم، در واقع فرصتی را برای رشد در اختیار افراد قرار دادهایم.