در جهانی که همه متفاوت هستیم، دو نوع نا امیدی فرهنگی وجود دارد.
مورد اول از زمان آغاز به کار شبکههای تلویزیونی وجود داشته است. همه یک برنامه خاص را نگاه نمیکنیم. در موردش صحبت نمیکنیم و آثار پر سر و صدا، دیگر مانند قبل نیستند. دو سریال M*A*S*H و Crown را نمیتوان با یکدیگر مقایسه کرد.
اگر در زمان تکفرهنگی بزرگ شده باشید، طبیعی است که دلتان برای آن زمان تنگ شود. آثاری که به ناگهان معروف میشدند، موضوعی برای صحبت کردن، طرفداری و حتی مخالفت به میدادند. این جریان زوایای بسیاری داشته و از هر جهت که نگاه کنیم، به کم رنگتر شدن نگرشهای فرهنگی سابق پیمیبریم.
اما نوع جدید فرهنگ، چیزی است که برای اولین بار از جوانان میشنوم. آنها بر این باور هستند که گذشته در حال تکرار شدن است و به سمت گذشته در حال حرکت هستیم. زمانی که میمها و ایدههای نو، هم را شبیه به هم میکنند. میل به تنوع در مواجه با الگوریتمهای انحصارگرایانه در حال تحلیل و از بین رفتن است.
درست است که یک کافی شاپ نوگرا در توکیو بسیار شبیه همان کافی شاپ در شهر بویزی است. اما نه؛ این قابل مقایسه با یکپارچگی ناشی از سقفهای نارنجی هتلهای Howard Johnson یا دیوارههای زرد رنگ مکدونالد نیست که در هر سفر جادهای در آمریکا با آن مواجه میشوید. بله، شرکت Sisco بستههای شکر یکسانی را برای همه تقسیم میکند؛ اما در حال حاضر سه رستوران اتیوپیایی مختلف در شهر کلیولند قرار دارد. مطمئنم در سال ۱۹۷۴، زمانی که آنجا سرگردان بودم، چنین رستورانهایی وجود نداشت. الان هم که در حال انتخاب بهترین شیرین بیگل در شهر سیاتل هستند (یا بهترین نان در پاریس، بهترین شکلات در ایالت میزوری، بهترین ادویهها یا حتی بهترین کیک بدون گلوتن در نیویورک).
ساده است: بیش از هر زمان دیگری مصرفکننده داریم؛ اما چیزی مانند گذشته سر زبانها نمیافتد. به این معنی که بسیاری از ما در خفا زمان میگذرانیم تا در مرکز توجه.
گزینه آخر یا همان «دیگر»، بهترین تنوع در نوشیدنی، موسیقی، رویدادهای ورزشی، کفش، شلوار، آموزههای دینی و اتومبیل است. بله، سدهای امروزی، رویدادهای پر بازدید را کم رنگتر کرده اما دنباله هنوز ادامه دارد.
هیچ یک از موارد ذکر شده هنوز محقق نشدهاند. اما در آیندهای نه چندان دور با ما خواهند بود.
لینک مرجع: https://seths.blog/2024/01/the-inevitable-long-tail-variety-backlash/