پذیرش این میم که بهترین راه انسان برای حل مشکلات بزرگ پیشِرو افزایش جمعیت است آن هم به شکلی چشمگیر، وسوسهکننده است. اندیشهای که باور دارد این افراد هستند که توانایی حل مشکلات را دارند و در نتیجه افراد بیشتر برابر است با حلکنندگان مشکلات بیشتر.
موضوعی که تضمینی درباره واکاوی تعلیق به محال از خود نشان نمیدهد: مشخصا جمعیتی شامل ۱۰ نفر، کارایی یک میلیارد نفر را در حل مشکلات ندارد؛ اما همزمان اگر جمعیت زمین یک تریلیون نفر باشد، باز هم دوامی نخواهد داشت. باید عددی بهینه وجود داشته باشد؛ اما احتمالا نه بزرگترین عددی که قادر به تولید آن هستیم.
و با بررسی دادههای مرتبط با جوایز نوبل یا اختراعات به ازای هر نفر متوجه میشویم که ارتباطی میان تراکم جمعیت و نوآوریهای تاثیرگذارِ سازنده وجود ندارد. اینطور بهنظر میرسد که نوآوریها بیشتر نتیجه یک جامعه متمدن، منابع و بهرهوری کافی برای توانایی صرف آن در جهت تحقیق و توسعه، فرهنگ پژوهش و مهندسی است.
همچنین با گذشت زمان شاهد مراکز جغرافیایی نوآوری (صد سال پیش فیزیک در آلمان، یا یک دهه پیش شبکه نوآوری در سیلیکونولی) هستیم که نتیجه تبادل اطلاعات و انتظارات فرهنگی هستند؛ و نه تراکم جمعیت.
این نتایج را بر اساس به چالش کشیدن ظرفیت نگهداری سیاره یگانه خود دریافت نمیکنیم. ما نمیتوانیم مسیر خود بهسمت فرصت را کوتاه کنیم اما، احتمالا از طریق توسعه نمایی نیز کاری پیش نخواهد رفت.
لینک مرجع: https://seths.blog/2023/01/population-and-big-innovations/