عموما از خوشبینی یا بدبینی به عنوان یک پاسخ (یا واکنش) به رویدادهای خارجی استفاده میکنیم. ما چگونه آشکار شدن مسائل را مشاهده کرده و سپس در مورد چیزی که قابل انتظار است تصمیمگیری میکنیم. اینگونه احساس میکنیم که انگار نیاز است تا پاسخ خود را بر اساس شرایط حقیقی توجیه کنیم.
اما چنین نگرشی توضیحی ندارد برای اینکه، چرا افراد متفاوتی که به یک اندازه اطلاعات دارند، به دو دسته خوشبین و بدبین تقسیم میشوند.
در حقیقت حال هر فرد یک انتخاب شخصی است. موضوعی که چگونگی رفتار ما را مشخص میکند.
خوشبینی ابزاری است که به ما اجازه میدهد مسائل را بهطور موثرتری حل کنیم. خوشبینی اگر هوشمندانه استفاده شود میتواند منبع اشتیاق، الهام و امید برای پروژههایی باشد که از آن بهره میبرند.
[بدبینی نیز یک ابزار است. ابزاری که میتواند شما را در بودجهبندی، برنامهریزی و دیگر پروژهها یاری کند. اگر بدبینی برای شما جواب است، خیلی هم عالی. ابزارهای خود را هوشمندانه انتخاب کنید].
به عنوان یک پیشفرض جهانی، هر دو حالت به انرژی گمراه شده و تصمیمات ضعیفی منتهی میشوند. اما اگر بتوانیم در مورد خوشبینی به عنوان یک تاکتیک حساب شده فکر کنیم، تمرکز و انرژی که به همراه میآورد میتواند مسائلی که شاید سایر راهکارها قادر به حل آن نباشند را حل کند.
بدبینیِ ما ممکن است تشخیص دقیقی از گذشته نباشد. شاید تنها، راهی باشد که از آن برای ساخت آیندهای که از آن راضی نیستیم استفاده میکنیم.