برای برخی ۱۷ سالههای خوششانس، آخر سال، روزی برای تصمیمگیری مهم در مورد خارج شدن از محدوده راحتی آنها است.
چهار سال تحصیل دانشگاهی در آمریکا، با احتساب هزینهها و فرصتهای از دست رفته، ممکن است نزدیک به نیم میلیون دلار هزینه داشته باشد. مسئلهای که میتواند شخصیت، نحوه یادگیری و مهمتر از همه زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهد...
یک راه برای اتخاذ چنین تصمیم بزرگی، سادهسازی آن است. برای اینکار میتوانیم ابتدا اولویتهای خود را فهرست کرده (همانطور که از تمامی دانشآموزانی که تا به حال به آنها مشاوره دادهام شنیدهام) و سپس از آنجا ادامه دهیم:
شاید بسیاری از این موارد سلیقهای و کوتاه مدت بوده و از جمله مواردی باشند که وقتی همه چیز یکسان شده یا از بررسی مشکل میترسیم به سراغ آنها برویم. من خودم دانشگاهم را بر اساس چیزی که از ایستگاه رادیو شنیدم انتخاب کردم.
این موضوع را میتوان به انتخابهای بزرگسالی دیگری همچون انتخاب حرفه، محل زندگی و دوستان نیز بسط داد. دو بخش وجود دارد:
همین کافیست.
مهم نیست اگر محوطه دانشگاه زیباست یا اگر تیم فوتبال خوبی دارد. اهمیتی ندارد اگر روز دیدار از دانشگاه هوا آفتابی بود یا نه. البته مگر اینکه چنین معیارهایی برای شما مهم باشد.
یک مهمانی در دانشگاه، مهمانی جالبی نیست به این خاطر که نوشیدنیهای خوبی دارد؛ بلکه جالب است به این خاطر که موارد ۱ و ۲ در فهرست بالا، سیستمی ماندگار را خلق میکنند.
وقتی به این دو پرسش پاسخ دادید، کم هزینهترین گزینه مناسب را انتخاب کنید.
احتمالا تصمیم بزرگی برایتان باشد؛ چرا که در مورد شماست. اما در حقیقت در مورد خوده امروز شما نیست. بلکه در مورد فردی است که آرزو دارید به آن تبدیل شوید.
لینک مرجع: https://seths.blog/2023/12/on-choosing-a-college/