فقط برای کودکان نیست و شاید حتی در فرهنگ نیز به عنوان باگ محسوب نشود. شاید ویژگی باشد که صرفنظر از سن یا جایگاه، همه انسانها مشتاق انجام دادنش باشند.
بهتر است گلایه را به عنوان شکایت از موقعیتی تعریف کنیم که به آسانی حل نشده است. موقعیتی که جزئی به حساب آمده یا به دلیل تضاد میان انتظارات و حقیقت به وجود آمده است.
در حالی که برخی فرهنگها نشانههای منحصر به خود را برای کنترل شرایط دارند، تلاش بسیاری برای خلق و حفظ جامعهای نیاز است که گلایه در آن جایی نداشته و بسیار خود تعدیلگر است.
انسجام برخی سازمانهای نظامی با عدم پذیرش گلایه حفظ میشود. اما ملاحظه میکنیم که به عنوان مثال شرایط برای هواداران ورزشی متفاوت است.
ما برای زندگی در جامعه تکامل پیدا کردهایم و گلایه بسیار امتیازآور است. در زمان پریشانی شاید گلایه تمنایی برای ارتباط، راهی برای انتقال پیام امید یا اشتیاق باشد.
همچنین گلایه نسبی است و نه مطلق. هر مسافر آگاه ویآیپی باید بداند که گلایه درباره کمبود بادام هندی در سرویس هواپیما، آن هم در جهانی با این همه مشکل و سطوح دغدغه متفاوت قابل چشم پوشی است. با این حال وقتی بخواهیم از شکایت و گلایه دوری کنیم، بیشتر مضطرب میشویم. به ویژه آنهایی که میدانند گلایهشان قابل چشم پوشی نیست.
گلایه از انتظارات ناهماهنگ، تنهایی و ضعف نشات میگیرد. راهی دشوار برای برقراری ارتباط و همدلی.
طبیعتا گلایه معایبی نیز دارد. هم برای شخص گلایهکننده و هم برای اطرافیان او.
گلایه ممکن است باعث ایجاد چرخه باطل شده و دنبالهای نامتناهی از انتظارات که ما را از لذت و فرصت محروم میکند به همراه داشته باشد. اگر در آرامش ناشی از گلایه گرفتار شویم (چه از دیگران یا خودمان)، آنگاه شروع میکنیم به گشتن برای یافتن موضوعی که از آن شکایت کنیم. برتری، عاملیت و فرصتهای خود را به حداقل رسانده و در تله قربانی گرفتار میشویم.
مانند داستان چوپان دروغگو، روستاییان پس از مدتی بیاعتماد میشوند.
درک الگوها و مزایا گلایه کردن باعث خلق فرصتی برای بازاریابان و هر شخص فعال در بخش خدمات مشتری میشود.
اگه شکوه و شکایت را تقاضایی برای اتصال و دلسوزی در نظر بگیریم، دیگر طبیعت تبادلی خدمات مشتری مدرن جوابگو نخواهد بود. به پزشک گلایه کرده و از او نسخهای دریافت کنید؟ شاید در تسکین بیماری موثر باشد اما شاید بیمار از شصت ثانیه همدلی بیشتر منفعت ببرد.
وقتی به مسئول خدمات مشتری اختیار و آموزش کافی برای لحظهای تامل و مکالمه داده شود و بتواند مشکل را درک و مسئولیتش را بپذیرد، نه تنها مشکل حل شده بلکه اتصال ایجاد شده نیز مستحکمتر خواهد بود.
شاید همدلی با کسی که تنها راه چاره را در گلایه میبیند دشوار باشد، اما تنها با پذیرش همین نقاط ضعف و نه تحقیر است که میتوان برای حل آن تلاش کرد. ارتباط گرفتن مقدمه رفتار سازنده است.
شاید بتوان هم به گلایههای خود حق داد و هم از بازآفرینی آنها جلوگیری کرد. میان «او گلایه میکند» و «گلایه کار همیشگی اوست» تفاوت وجود دارد؛ میتوان اولی را اجرا و از دومی اجتناب کرد.
لینک مرجع: https://seths.blog/2024/11/on-whining/