حل یک مسئله، ارزش آفرینی را در اولویت قرار میدهد.
برای کیست؟
چه مسئلهای را حل میکند؟
اگر آن را نساخته بودید جای خالیش احساس میشد؟
در ابتدای وب، شرکتها با تمرکز بر روی مشکلات کاربرانشان رشد میکردند.
در نتیجه مردم شریک، جایی برای چت کردن، راهی برای خرید کتابی که به دنبالش بودند و بله، فرصتی برای فروش کلکسیون عروسکهای خود پیدا میکردند. آنها شغلهایی که پیدا کرده بودند را لیست، برایشان پیام فرستاده و اطلاعات مورد نیاز را ارسال میکردند. همیشه یک مدل کسب و کار وجود نداشته اما شرکتهایی موفق شدند که بی قید و شرط بر روی حل مشکلات مشتریان خود تمرکز داشتند.
اگر توضیح اینکه در حال انجام چه کاری هستید برای دیگران دشوار بود یعنی با مشکلی جدی روبهرو بودید.
تنها و بهترین استفاده سرمایه خطرپذیر که بیست و پنج سال پیش به سمت وب روانه شد. سرمایهگذاران صبور میگفتند: «مشکل یک مشتری را به خوبی حل کن و دیگر نگران سود نباش».
در تنها چند دهه، بسیاری از مشکلات سرراست به دستاوردهای سودآوری منجر شدند.
بسیاری از کسب و کارهای کوچک به مشکل خوردند؛ چرا که در مکان متفاوتی کار خود را شروع کرده بودند. سوالی که آنها میپرسیدند این بود که: «مالک چگونه پول در میآورد؟». زمانیکه مالک بیش از حد بر روی هزینههای غرق شده و موعد صورت حسابها تمرکز کند، خدمت به مشتریها در اولویت قرار نمیگیرد.
کسب و کارهای موفق با گذشت زمان متوجه شدند که چگونه باید اهداف خود را با مشتریهایی که به آنها خدمت رسانی میکردند هماهنگ کنند.
حتی عروسکها نیز گرهای از کار یک نفر باز کردند.
لینک مرجع: https://seths.blog/2021/08/which-problem-are-we-solving/