ما در میانه تغییری بزرگ و نادر قرار داریم.
ناشران روزنامهها وانمود میکنند که بهترین فروش را دکهها داشتهاند؛ در حالی که سود نهایی از اشتراکها بهدست آمده و اغلب به وبسایت مراجعه میکنند.
بهنظر تمرکز ناشران کتاب و مؤلفان بر فروش نسخههای چاپی در کتابفروشیها است. آنها زمان کمی را صرف کتابهای صوتی میکنند.
برای بازیگران، تهیهکنندگان و کارگردانان تعداد بلیتها و پاپکورن فروش رفته مهم است. تماشای ویدئو از یوتوب قابل قبول نیست. نتفلیکس هم خوب است اما تنها به این خاطر که فرصتی برای ظاهر شدن در سینماست.
برای استودیوهای ضبط موسیقی همچنان پخش رادیویی و فروش سیدی یا حتی صفحه اهمیت دارد. زیرا پخش آنلاین چندان نقشی در پرطرفدار شدن یک اثر ندارد.
مجله نیویورک تایمز بیشترین زمان را صرف بازی با کلمه میکند تا خبر. چیزی که با صحبت کردن با کارکنان آن متوجه نمیشوید.
لیستهای پرفروش توجه ما را جلب میکنند. اما کدام لیست؟ تا کجا؟
فروش کم و پخش مداوم آنلاین تاثیری بهجز تغییر فرهنگ ندارد. محمد علی کلی آخرین «مشهورترین فرد جهان» بود و بعید است این رکورد بشکند.
همزمان با رشد صنایع فرهنگی توسط نسل دیجیتال، آنها مسیر متفاوتی را برای تغییر و پیشرفت انتخاب میکنند.
تماشای چنین تغییر همهجانبه و ناگهانی مانند خورشید گرفتگی است. رخدادی نادر که بعید است بهزودی تکرار شود.
لینک مرجع: https://seths.blog/2024/06/did-you-see-it-in-the-theater/