بازاریابی عموما به عملکرد برمیگردد. بازاریابها بهدنبال ایجاد شرایطی برای تغییر و افرادی هستند که آنها را به اهدافشان رسانده و نیازهایشان را برآورده کند.
اما از سال ۱۹۵۰ به بعد، برخی از آنها شروع به فعالیت در جهت و مسیر دیگری کردند. مسیری در جهت گسترش سردرگمی، تاخیر و بیشتر از همه مسیری بهدنبال تاخیر.
در سال ۱۹۵۴ و همزمان با روبهرویی با تهدید واقعی شواهد شفاف و کارشناسیشده تاثیر دخانیات بر سرطان ریه، صنعت دخانیات با پذیرش تحقیق انجام شده و درخواست برای انجام تحقیقات بیشتر کارشناسان را شگفتزده کرد.
«تحقیق بیشتر» تاکتیکی برجسته (اگر شیطانی نباشد) است. ایدهای که توافق افرادی را همراه داشته که پذیرای علم بوده (از آنجایی که بهدنبال تحقیق بیشتر هستند) و همچنین بر وفق مراد کسانی است که نمیخواهند خدشهای به موقعیت و جایگاهشان وارد شود (چرا که زمانبر است).
ما شاهد استفاده مکرر این شیوهنامه بودهایم. شرکتهای بزرگ در مواجهه با حقیقت تنها بهانه آورده و دست به دست میکنند. همچنین به این نتیجه رسیدهاند که وقتی مشکلی بیش از حد شدید، متفاوت و پیچیده است، میتوانند این وقفه انداختن را برای مدت طولانی ادامه دهند.
تا زمانی که کسی متوجه نشود، وقفه انداختن جواب میدهد.
صرف بیش از یک سال فعالیت به عنوان داوطلب بر روی پروژه The Carbon Almanac همراه با صدها فرد دیگر، این فرصت را به من داد تا درک مناسبی از اقلیمی که در آن زندگی میکنیم پیدا کنم. نه فقط آبوهوا (۱۰ روز پشت سر هم است که دما هوا در شهر فینیکس بیش از ۱۱۹ درجه است)... تازه متوجه شدم که بهترین زمان برای وارد عمل شدن سی سال پیش بوده است؛ اما در حال حاضر، فقط امروز را داریم.
سردرگم شدن راحت اما فهمیدن آسان است. همه چیز در کتاب آمده است.
مدیر عامل جدید شِل به تازگی اعلام کرد که شرکت میخواهد مجدد تلاش خود را برای تولید سوختهای فسیلی بیشتر چند برابر کند. زیرا میتوان در کوتاه مدت پول زیادی بهدست آورد. همچنین به این خاطر که عموم هم متوجه نمیشوند.
تا زمانی که به درک کافی نرسیم، ایجاد تغییر دشوار خواهد بود.
خبر خوب اینکه، دانستن و رسیدن به درک کافی را در دسترس خود داریم.