توجه کمیاب است.
تصمیمگیری دشوار است.
جستجو نیازمند تلاش است.
به مدت سی سال، پیام متنی رسانهای موثر بود. تلفن همراهی که در جیبمان به لرزش درمیآید. پیامآور موضوعی حساس و در انتظار دریافت پاسخی به همان اندازه مهم.
«ده دقیقه دیر میرسم» پیامی خوب اما «باشه» پاسخی عالی است.
مانند همه رسانههای دیجیتال، پیام متنی نیز اثر شبکهای موثری دارد. وقتی فردی برای شما پیام میفرستد، شما نیز باید به او پاسخ دهید. وقتی همکاران شما از این سیستم پیامرسانی استفاده میکنند، شما نیز باید به آنها ملحق شوید. با ملحق شدن شما، شبکه بهتر کار میکند.
همچنین مانند تمامی رسانههای دیجیتال، پیام متنی نیز آلوده میشود. گاهی بهوسیله هرزنامههایی که ادعا میکنند شما را میشناسند، مانند: «میای فردا گلف بازی کنیم؟» یا «همسرت گفت میخوای خونه رو بفروشی...». و گاهی اوقات نیز توسط افراد خوبی که نسبت به شما درک متفاوتی از رسانه دارند.
متنی که با ۱۵ نفر به اشتراک گذاشته شده است. شما بیشتر آنها را نمیشناسید و تنها شماره تلفنشان را میبینید. پس مجبور میشوید تقویم خود را باز کرده و زمان خالی پیدا کنید و ببینید آیا افراد موردنظرتان نیز شرکت میکنند یا نه. البته وقتی کسی پاسخ دهد، همه آن پاسخ را دریافت میکنند و به سایرین نیز این شجاعت را میدهد تا در مورد موضوعات متفرقه صحبت کنند.
دیر یا زود، آنقدر لرزشهای تلفن همراهتان زیاد میشود، که دیگر برایتان اهمیت ندارد از طرف کیست و حتی اگر پیام ضروری داشته باشید، آن را نادیده میگیرید.
پیام متنی رویکردی ورود اول، خدمات بعدی است. نه نکته خاصی در مورد آن وجود دارد و نه اولیتی. فقط «خواندم» یا «نخواندم».
در اینجا عدم توازن باعث افول میشود. حفاظت از توجه خود وظیفه ماست و باید نسبت به هدر رفتن زمانمان حساس باشیم. هزینه انجام دادن همان کاری که سایرین انجام میدهند، آنقدر پایین است که ارزش سیستم را پایین میآورد.
حال به این قضیه، راحتی کار بازاریابان تلفنی و مزاحمان را نیز اضافه کنید که میتوانند از اطلاعات تماس شما سو استفاده کرده و کاری از دست شما ساخته نخواهد بود.
جادوی رسانههایی جهانشمول مانند تلفن، ایمیل و پیام متنی، «واسط برنامهنویسی کاربردی» (API) آنهاست. کسی مسئول ورودیهای سیستم نیست؛ که این خود یکی از مشکلات است.
امیدوارم سرویسهایی مانند text.com یا حتی متخصصین حوزه فناوری در کوپرتیون فکری به حال امنیت ارتباطات کنند. ساختار رابط کاربری نشاندهنده میزان سودمندی سیستم است. اگر ارسال همزمان پیام به ۱۵ نفر کار راحتی باشد، طبیعی است که افراد سودجو از آن استفاده کنند.
من در سال ۱۹۹۴ سرپرست تیمی بودم که بازیهای متنی را اختراع کرد. حالا این ایده، کاربرد نامناسبی پیدا کرده و شاید دوباره روزی اثرگذار شود.
همچنین در سال ۱۹۹۹ سعی کردم تمبرهایی ارزان برای ایمیلها خریداری کنم؛ تا شاید سیستم API کمی آهستهتر شده و بیشتر متمرکز شود.
شاید هوش مصنوعی آغازگر راهحلی باشد؛ اما مشکل آنقدر دشوار است که من چندان امیدوار نیستم.
قاعده ساده: نویز بد، سیگنال خوب را بیرون میکند، در هر رسانه ارتباطی کارآمدی، صحت دارد. فرصت ما در مقابله با اختلالات و مراقبت از جادوی ارزشمند اولیه خلاصه میشود.
لینک مرجع: https://seths.blog/2024/01/communications-hygiene-and-the-demise-of-texting/