از زمان تولد من، سیاره زمین 6 میلیارد شغل اختراع کرده است.
گفته میشود فناوری جایگزینی نیروی انسانی را تهدید میکند، با این حال، ما به نوعی فعالیتهای مفیدی برای جمعیتی که به سرعت در حال رشد هستند پیدا کردهایم.
هماهنگی بدون هماهنگکننده، مردم هر روز سر کار میروند و اغلب کارهایی را انجام میدهند که به طور مبهم به رزق و روزی خودشان مربوط میشود. ما ظاهر میشویم و برای غریبههایی که ممکن است هرگز آنها را نبینیم ارزش ایجاد میکنیم. و به نوعی، تمام این تلاشها به درستی با هم انجام میشوند. و بعد فردا همه کارها را دوباره انجام میدهیم.
و هنگامی که فردی به موفقیت میرسد و احتمالاً مجبور نیست کاری را برای تغذیه خانواده خود انجام دهد، نه تنها بیشتر سر کار حاضر میشود، بلکه اغلب وقت و انرژی احساسی بیشتری از آنچه ما انتظار داریم صرف میکند.
این یک سیستم تا حد زیادی نامرئی است. گاهی اوقات، زمانی که باعث ایجاد نابرابری، عوارض جانبی ناخواسته و بن بست میشود متوجه آن میشویم. اما ما اغلب متوجه نمیشویم که فرهنگ ما را از پایه بازسازی کرده است، و باز تعریف میکند که چگونه روزهای خود را میگذرانیم و کجا میتوانیم معنا پیدا کنیم.
ما نباید آن را بدیهی بدانیم، نه اگر بخواهیم آن را بهتر کنیم.