با هم در تضاد هستند.
«ژان میشل باسکیا تماس گرفت» آقای وارهول در خاطرات ۵ سپتامبر ۱۹۸۳ خود نوشته است. «میترسید موفقیتش زودگذر باشد و سریع فراموش شود. به او گفتم نگران نباش و چنین نمیشود. اما بعد ترسیدم؛ چرا که ساختمانمان در گِرِیت جونز را اجاره کرده بود و اگر زود فراموش میشد و نمیتوانست اجاره را پرداخت کند چه؟».
هر ناشر، مروج، مدیر برنامه و عضو خانودهای چنین نگرانی دارد. حداقل کمی. کسانی موفق بوده که این حقیقت را پذیرفته و با آن کنار بیایند.
تعارض منافع وجود دارد. و همانطور که فِرد ویلسون میگوید، اگر اختلافی نباشد، علاقهای هم نخواهد بود.