اگر توجه چیزی است که به دنبال آن هستید و توجه چیزی است که قابل اندازهگیری است، احتمالاً درام خلق خواهید کرد. و درام ذاتاً زندگی کوتاهی دارد.
مدیر عامل جگوار گفته است: "مطمئناً در چند هفته گذشته توجه وحشتناکی را به خود جلب کردهایم."
انتخاب کلمه "وحشتناک" مناسب بود.
این طرحی است که جگوار را نمادین کرد:
شصت سال بعد، هنوز هم سرها را میچرخاند و به رویاها دامن میزند.
و لوگویی که با ماشین همراه بود نیز کار خود را به خوبی انجام داد.
برای بازاریان سردرگم حواس پرتی، راحت است. آنها فکر میکنند تغییر برند و لوگو یکسان هستند، اینطور نیست. تغییر نام تجاری زمانی اتفاق میافتد که قولی که دادهاید و انتظاراتی که ما از شما داریم را تغییر دهید. لوگوی مجدد آرایشی است. تغییر نام تجاری در معرض خطر قرار دادن است، به خصوص زمانی که برند قدیمی مورد اعتماد، نمادین، تاریخی و مرتبط با نیازهای اساسی انسان باشد. اشتباه است که به جای جادو بر کلیکها تمرکز کرد.
مدیر جگوار سخنان خود را با جملهای به پایان رساند که تقریباً مطمئناً در آزمون زمان مقاومت نمیکند: "ما باید مطمئن شویم که جگوار مرتبط است، مطلوب است و برای 90 سال آینده تاریخ خود را اثبات کند."
در اینجا چالههایی وجود دارد که باید از آنها اجتناب کنید، حتی اگر طراح یا بازاریاب خودرو نباشید:
کلیکها قصد خرید ندارند.
آگاهی آرزو نیست.
ترفندها بازاریابی نیستند.
دنبالکنندگان شبکههای اجتماعی شما را دنبال نمیکنند.
نویز اطلاعات نیست.
آتش زدن خانه شما جمعیت زیادی را به خود جلب میکند، اما این یک راه بد برای بازسازی است.
[این که طرح جدید را دوست دارم یا نه، مهم نیست. این در واقع در مورد وعدهای است که یک برند میدهد و روشی که موفقیت را میسنجد. نوید و وعده برند جدید چیست؟ طراحی چگونه این وعده را میدهد؟]
طراحی داستان با ابزار است. اما اگر داستان فقط سر و صدا و خشم باشد و ابزار مفید وجود نداشته باشد، بنا به تعریف، طراحی ناکارآمد است.
مسئله این است که سر و صدای ما تمام نمیشود، اما همیشه میتوانیم از زیبایی بیشتری استفاده کنیم.
لینک مرجع: https://seths.blog/2024/12/the-problem-with-shock-design/