هر طور که در نظر بگیریم، به عقیده من نظام انتخاباتی ترجیحی شیوه بهتری برای برگزاری یک انتخابات مدرن است. زمانیکه گروهی از مردم قرار است تصمیمی در مقیاس ملی و یا حتی سازمانی بگیرند، طبقهبندی نظرات هر فرد تاثیر بهتری دارد.
در قرن کامپیوترها، فرایندها به مراتب راحتتر هستند. در صورتی که یک گزینه از سایرین پیشی بگیرد، کار تمام است. اگر نه، کافیست گزینه محبوب بعدی را در نظر گرفته و مجدد شمارش را با استفاده از انتخاب دومِ مردم برای حذف شدن کاندید آغاز کنید. تا جایی این فرایند را ادامه دهید که به یک کاندید که مورد قبول اکثریت است برسید.
این فرایند به کاندیدهایی بیشتر بها میدهد که، تفرقهانگیز نبوده و به نقطه نظرات مختلف گوش فرا میدهند. همچنین به خروجی منتهی میشود که کنار آمدن با آن برای مردم راحتتر است.
اما بخش ناگهانی و تعجب آور کار کجاست؟ در انتخاباتی که اخیرا در نیویورک برگزار شد بعضی افراد با روش جدید مشکل داشتند. نه به این خاطر که شیوه رای گیری دشوار بود. بلکه مشکل از این جاست که فکر میکنیم تنها انتخاب ما درست است. دوست نداریم گزینههای دیگر را نیز در نظر بگیریم؛ شاید جایگزین دیگری هم وجود داشته باشد. همچنین تحمل فشار و استرس ناشی از طبقهبندی خروجیهای احتمالی نیز کار را سختتر میکند. چرا که در چنین شرایطی باید مواردی که مورد پذیرش ما نیستند را نیز در نظر بگیریم.
کاری دشوار اما ارزشمند.
برای این کار نیازی نیست منتظر یک انتخابات عمومی باشیم. ساماندهی انتخابهای خود نه تنها در گروههای کوچک بلکه در مقیاس شخصی نیز روش خوبی برای شروع خواهد بود.
لینک مرجع: https://seths.blog/2021/02/the-surprising-problem-with-ranked-choice-voting/