Godin Farsi
Godin Farsi
خواندن ۱ دقیقه·۱۸ روز پیش

نخبگان (در مقابل نخبه گرایی)

تام بردی یک ورزشکار نخبه است. تعداد کمی حتی به آماری که او در بازی فوتبال داشت نزدیک شده‌اند. و کاترین واکر، معلم سال علوم NSTA، یک نخبه است، زیرا آموزش و درک او به او توانایی ایجاد نتایج بهتر برای دانش‌آموزانش را می‌دهد. بیمارستانی برای جراحی ویژه وجود دارد، اما تمام جراحی‌ها در صورتی که جراحی روی فردی باشد که به او اهمیت می‌دهید، ویژه است، بنابراین ما به دنبال یک پزشک نخبه هستیم زیرا نتایج مهم است.

فرهنگ ما به عملکرد جایزه می‌دهد، ما زمان زیادی را صرف رتبه‌بندی و اندازه‌گیری خروجی می‌کنیم. هواداران یک تیم به دنبال پیروزی تیم خود هستند، زیرا هویت به راحتی در عملکرد معنی می‌یابد.

اما این اصلا به نخبه‌گرایی مربوط نمی‌شود. نخبه‌گرایی مانعی است که در آن از یک برچسب استفاده می‌کنیم تا تصمیم بگیریم چه کسی مشارکت کند و به چه کسی کرامت ارائه شود. یک شرکت حقوقی که فقط از چند دانشکده حقوق استخدام می‌کند، نخبه‌گرا است – آنها هیچ داده‌ای ندارند که تأیید کند این افراد استخدام شده بیشتر از سایرین مشارکت می‌کنند، آنها صرفاً به‌طور مصنوعی مجموعه‌ای را که از آن جذب می‌کنند محدود می‌کنند.

باز کردن فیلترهای ما و جستجوی تنوع تجربه، ناامنی نخبه‌گرا را تضعیف می‌کند و امکان راه‌حل ها و ارتباط بهتر را ایجاد می‌کند.

نخبه‌گرایی همچنین زمانی نمایان می‌شود که نخبگانی که مسلماً در چیزی بسیار خوب هستند، معتقدند که این بدان معناست که آنها در همه چیز خوب هستند.

روش علمی نخبه‌گرایانه نیست و از کرونومتر برای ثبت دوی 100 متر استفاده نمی‌شود. جستجوی استدلال‌های منسجم، رویکردهای منطقی و مشارکتی که منجر به نتایج بهتر شود نخبه‌گرایانه نیست، در واقع دقیقا برعکس است.

ما می‌توانیم عملکرد نخبگان را جشن بگیریم بدون اینکه نخبه‌گرا باشیم. در واقع، این بهترین راه برای انجام کار است.

لینک مرجع: https://seths.blog/2024/12/elites-vs-elitism/

روزنوشتهست گادیننخبگاناستخدامعلم
روزنوشته‌های ست گادین به فارسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید